محل لوگو

تاریخ پوشش زنان ایران


این فایل در 78 صفحه قرار دارد که 9 صفحه آن را در توضیحات قرار دادیم

مقدمه:

رديابي پوشاك مردم يك سرزمين كه از آغاز چگونه بوده يا چگونه تحول يافته،كاري در خور تحقيق و دقت است. آدمي از زماني كه از برهنگي خود احساس شرم كرد با وسايل ممكن خود را پوشانيد. ولي براستي چگونه و با چه وسايلي ستر عورت كردند. و اينكه پوشاك زنان اين سرزمين، پيش از آمد آريائيهاي مهاجر چگونه بوده است نيز پر از ابهام و اشكال است. لباس به عنوان پوششي كه سلامتي انسان به آن وابسته است، براي هر زن و مرد الزامي است. زن حق خود آرايي و تجمل دارد ولي حق تبرج و خود نمايي، ندارد .[1]

زنان ايران بي حجاب و بدون پوشش نبودند، بلكه در هر عهدي پوشش مخصوص به خود داشتند كه با ظهور اسلام حجاب آنها كامل گشت . [2]

 

 فصل اول

پوشاك و حجاب زنان در ايران باستان

زنان ايلامي

زنان ايلامي ردائي بلند از شانه تا زانو به تن مي كردند كه معمولا، شانه و بازوي راست لخت رها مي‌شد.آنها موهاي بلندي داشتند كه آنرا مي‌بافتند و دور سر مي پيچاندند.

زنان مرفه، لباسهاي رنگي و درخشان مي پوشيدند و در مراسم ويژه، زيورهاي بيشتري به كار مي بردند و از گردنبند و گوشواره هاي طلا و نقره، استفاده مي نمودند. سنگهاي قيمتي و درخشان ، نيز در ساخت زيور آلات آنها به كار مي رفته كه لاجورد و عقيق از جمله آنها بوده است .[3]

زنان آشوري

در ميان زنان آشوري، نقاب داشتن و پوشش سر از امتيازات زنان محترم آشوري بود.آنها احتمالا شبيه زنان ايراني بودند و جامه رسمي آنها شامل دامني بود كه در پيرامون كمر خود مي پيچيدند.روپوشي داشتند و كفشي بر پا مي كردند و روبند سفيد بر چهره مي گذاشتند.روبند نه تنها براي افزودن زيباييهاي زنانه به كار ميرفت بلكه مسلما زنان قصر آن را هنگامي بر چهره ميزدند كه با مردم در خارج از قصر مواجه
مي شدند. در هزاره سوم پيش از ميلاد، جامه هاي ساخته شده از خز، هنوز به نظر گرانبها مي آمد.حتي از آنها تقليد مي شد. و براي اين كار از ماده غير لطيفي مانند حوله استفاده مي كردند و با پيشرفت بافندگي، براي تزيين حاشيه ها و لبه ها، از چين و گلابتون استفاده شد.پوششي ماند شال را به كار مي بردند.كه يك شانه را عريان نشان مي داد.ودراين زمان جاي آن را پوششي گرفت كه داراي آستين بود. همچنين زيور‌آلاتي كه بسيار هنرمندانه و زيبا از طلاي وزين و مرواريد نشان، همراه با مينا كاري و سنگهاي كمياب ساخته مي شد .[4]دختران درسن ازدواج كه پانزده سالگي بود، گوشواره مي آويختند. ملكه هم پيراهن و شلواري به تن ميكرد.و احتمالا لباس زنان دوره هاي بعد نيز چنين بوده است[5]

و چون زنان حرم سرا زندگي نسبتا خسته كننده اي داشتند وقت خود را بيش از ديگران صرف زيباسازي و آراستن خود مي كردند.

زنهادامنهاي بلندكه تا روي پاها ميرسيده و لباس مخصوص زنان ايراني بوده‌است مي پوشيدند[6]

در ايران باستان، زن زيبا زني بود كه موهاي بلند، دهان كوچك، و ابروهاي پهن و پيوسته داشت و اگر به اندازه مورد نظر پهن نبود آن را با وسمه پهن مي كردند [7]

بانوان اشراف كمربندي را همراه با يك قزن قفلي بر روي جامه خويش مي بستند و به اين ترتيب گوشه هاي لباس را زير كمربند مي بستند.و جامه اي ديگر بر روي آن مي پوشيدند كه چين دار و به رنگهاي آبي و ارغواني بود كه آن را هنر مندانه مليله دوزي يا تكه دوزي مي كردند.

لباس عروس در آن زمان، شامل روسري و شب كلاه و تاج عروس بود و اين پوشش سر مهم بود و نشان مي داد كه ازدواج صورت گرفته است. سنجاق لباس هم به جامه‌ها نصب مي شد.چادر پوشاندن عروس توسط داماد در حضور گواهان، اين واقعيت را نشان مي داد كه عروس زني ازدواج كرده است. آرايش رنگين ، بيشتر متمايل به سرخ و زرد ، به زيبائي چهره زنان مي افزود. و براي جالبتر كردن چشمها و ابروان مشكي و مژه‌ها از سرمه و دوده استفاده ميكردندو گيسوان سياه خود را با نوارها و بند ها و مهره‌هاي سياه، مي آراستند.

بافندگي شغل دوست داشتني زنان اشراف بود. هم بانو و هم خدمتكار، در بافندگي، ماهر بودند.[8]

 

 

زنان ماد :

لباس زنان درباري مادي و پارسي نيز شامل كيتوني(كيتون، نامي يوناني است كه به تونيك‌ هاي ساده و معمولا سفيد رنگي‌ كه ايرانيان در زير بالاپوشهاي خود
مي پوشيدند. اطلاق مي شده كه نام ايراني آن را برخي ساتراپي دانسته اند.)

پر حجم بلند و پر چين بود كه پائين آن ريشه دار و مجلل و يقه آن گرد بود.و گاه تن پوشي نظير چادر امروزي نيز بر روي سر و گردن خود مي آويختند. و موهاي خود را به صورت گيس بافته و رها شده در پشت آراسته مي كردند [9]

از قرار معلوم، مردم اين دوره به رنگ ارغواني توجه خاصي داشتند و با نظر تقدس و احترام به آن مي نگريستند.

زنان هخامنشي

زنان عهد هخامنشي، چهره كاملا بازي داشتند و گيسوان بلندشان را پشت سر مي آويختند و پيراهنشان مانند مردان پارسي بود.و اختلافي كه در ميان آنها ديده ميشود فقط تزئينات پيش سينه و شكل يقه آنهاست كه در پيراهن زنان شكافي داشت و در برخي زيگزاگ است. كشف قطعه فرش كوچكي در پازيريك ، واقع در اتحاد جماهير شوروي ، متعلق به عصر هخامنشي كه روي هر متر مربع ، صحنه اي مشتمل بر چهار زن كه در مقابل آتشدان مشغول انجام مراسم مذهبي هستند و تباس آنان به رنگ زرد ، قرمز و قهوه اي نشان داده شده است . بدن آنان سفيد ، چشمهايشان قهوه‌اي و موي آنان آبي است .و روي لباس آنان تزئيناتي ديده ميشود و نشان ميدهد زنان ان عصر ، چهره خود را نمي پوشانيدند. ولي پارچه شنل مانندي كه حالتي شبيه چادر داشته و كوتاه و نازك بود ، روي سر مي انداختند [10]

دامن آنان نيمگرد است. به علاوه چادري مستطيل بر روي همه بدن ودر زير آن يك پيراهن بلند كه تا مچ پا مي رسد و يك بالا پوش شبيه به شنلي كوتاه در دو نوع جلو باز و جلو بسته و يك دامن پرچين در دو نوع يكراسته چيني و دو راسته چيني و شلواري‌سه پارچه‌و پيراهني كتاني و دو لباس روئي،كه آستين آنها دستها را ‌مي‌پوشانيد و كمربندي كه بر ميان مي بستند.آنان جامه‌هايشان را با مهره هاي كوچك از سنگ عقيق و تعدادي پولك تزئين مي‌كردند [11]به طور كلي، زنان هخامنشي زندگي‌منزوي و جداگانه‌اي داشتند و بيشتر وقت خود را در اقامتگاه مخصوص زنان سپري ميكردند. زنان طبقه بالاي ايران، پيوسته مي كوشيدند تا با استفاده از جامه هاي آخرين مد،لوازم آرايش، و دستبند و گوشواره ها و جواهر آلات ديگر [12]و كفشهاي پاشنه بلند ظاهر خود را بنمايانند.[13]

كفش بانوان اين دوره ،بايد از همان كفشهايي بوده باشد كه مردان به پا
مي كردند.

پارسي ها دو نوع كفش داشتند. نوعي از آن از لحاظ شكل عمومي ساده بود و چون جورابي به پا كشيده مي شده است و چون پا شنه دار است و از بيرون ساختمان پاشنه مشخص نيست(كفش‌هاي مادي چنان تربيت داده شده بود كه شخص
مي توانست در آن چيزي بگذارد تا بلندتر بنمايد بي آنكه كسي ملتفت شود.)[14]

اين نوع كفش ها را اغلب، ماد ها به پا مي كردند ولي كفش اصلي مادها ساق بلند داشته و مناسب سرز مينهاي برفي بوده است بنا بر اين كفش مزبور اصالتا نبايد از آن مادها بوده باشد . مگر كه پس از اسكان و توجه به محيط و هوا آن را از ساكنان اصلي گرفته مورد استفاده قرار داده اند. نوع ديگر ، كفش دو تكه و بند دار است و در زير خود تخت اضافي و پاشنه از بيرون ندارد و به نظر مي رسدكه مانندكفش مادي ها، پاشنه آن را از داخل كار گذاشته باشند. زبا نه اي بلند در جلو ي خود در زير محل بند دارد و رويه كفش به وسيله سه بند كه هر يك از سوراخ هاي متقابل خودرد مي شوند به هم مي آيند . اين كفش ها اغلب به رنگهاي مختلف زرد ، حنا ئي و ارغواني تهيه مي شده است.[15] بانوان ايراني دوره اشكاني ، لباس پرچين دوره پارسي ها و هخامنشيان را دنبال نكردند و متمايل به يوناني ها ،پوشاكي موافق ميل و ذوق خود ، مورد استفاده قرار دادند و آن پيراهني با شكوه ،[16] فراخ ،پر چين ،و آستين دار و يقه راست و بلند كه تا روي زمين ميرسيده بوده است و پيراهن ديگري كه روي پيراهن اولي مي پوشيدندكه نسبت به آن كوتاه و يقه باز بود. كه هردو پيراهن ، از پارچه هاي اعلاء و رنگين و منقش و قلابدوزي [17] و مليله دوزي و سوزن دوزي بر روي پارچه هاي ابريشمي كه براي پارتها از چين وارد مي شد ، با جزئيات ريز و دقيق و باريك آراسته مي شد [18] كه يادگاري از دوران قديم است تهيه ميشد و به تكلف تام در جامه هاي مردان و زنان ، به كار ميرفت[19] آنها روي اين دو پيراهن كه اغلب به رنگهاي ارغواني و سفيد بود ، چادري سر مي كردند.و دستاري بلند همراه با سنجاق سينه، و كمربندي از نوار براي جمع كردن گشادي پيراهن ، زير سينه مي بستند.[20]

زنان خوش پوش پارتي ، علاقه زيادي به جواهرات زرين و آلات سيمين داشتند و به اين وسيله خود را مي آراستندآنها قبايي تا زانو بر تن مي كردند و شنلي بر سر مي افكندند. و گيسوان را به شيوه يونانيها آرايش مي كردند و از ميان سر ، فرق
مي گشودند. آنها لبها را سرخ و پيرامون ديدگان خود را سياه و گونه ها را ارغواني
مي كردند.زنان نقابي داشتند كه معمولا به پس سر مي آويختند.و از نيم تاجي فلزي و دستاري بلند بر فراز آن كه شنل يا نقاب بر روي آن افكنده يا بسته ميشد استفاده ميكردند.[21] تشكيلات تاج آنها چنين است :دو صفحه فلزي مستطيل با نقوش برجسته كه در طرفين آن جواهري نصب ميشد و همچون كمربندي ، قسمت پائين تاج و بالاي پيشاني را محاصره مي كردند. گيسوان اين بانوان ، از دو طرف به سوي بالا و پشت سر جمع ميشد و خود تاج از چندين رج كلاف حلقه اي روي هم چيده تشكيل مي شد .دوپهلو و پشت تاج را چادري گشاد ، به رنگهاي شاد سفيد و ارغواني ، ميپوشاند كه سر و سينه زنان از ميان آن پيدا بود.[22] گوشه چادر در زير يك تخته فلز بيضي منقوش يا دكمه به وسيله زنجيري كه به گردن افكنده شده، بند بود.

 

[1] غزالي ،محمد، مسائل زنان بين سنتهاي كهن و جديد، ترجمه مجيد احمدي، تهران : احسان ، 1379، ص221ـ223.

[2] ضياءپور، جليل،پوشاك زنان ايران، تهران: وزارت فرهنگ و و هنر، 1346، ص4.

 

1 آميه ، پير، تاريخ عيلام ، ترجمه شيرين بياني ، تهران: دانشگاه تهران،1349،ص14

 

1ترنر، روت، كاكس، ويل،ترجمه شيرين بزگمهر، تهران: توس،1380،ص54.

2سيبريت، ايلسه، زن در شرق باستان، ترجمه رقيه بهزادي،تهران:پژوهنده، 1379، ص75ـ85

3عطائي، اميد، ايران در پس پرده تاريخ، تهران: بنيان،1377،ص137.

4تاجبخش، احمد،تاريخ تمدن و فرهنگ ايران از اسلام تا صفويه، شيراز: نويد،1381.

 

1سيبريت، ايلسه ، زن در شرق باستان، ترجمه رقيه بهزادي، تهران: پژوهنده،1379، ص114ـ112.

 

1 متين، پيمان،پوشاك ايرانيان،تهران:اميركبير،1382،ص29.

 

1راوندي،مرتضي، تاريخ اجتماعي ايران،ج3، تهران:امير كبير،1352،ص623.

 

2تجويدي، اكبر، دانستني هاي نوين در باره هنر و باستانشناسي عصر هخامنشي، تهران: وزارت فرهنگ و هنر ، 1352،ص135ـ ص198.

1ناردو، دان، امپراطوري ايران، ترجمه مرتضي ثاقب فر، تهران: ققنوس،1382،ص70- ص71.

2 هوار، كلمان، ايران و تمدن ايراني، ترجمه حسن انوشه، تهران: اميركبير، 1379،ص113.

3گزنفون: تاريخ ماد،ص132.

1بهنام،عيسي، پوشاك باستاني ايرانيان، ص75ـ ص76.

 

2ولسكي،يوزف، شاهنشاهي اشكاني: ترجمه مرتضي ثاقب فر، تهران: ققنوس، 1382، ص111.

3ضياء پور،جليل، لباس زنان ايران، ص81 ـ ص82.

4مشكور، جاد،رجب نيا، مسعود، تاريخ سياسي و اجتماعي اشكانيان، تهران:دنياي كتاب،1374،ص77.

5كالج،مالكوم، اشكانيان(پارتيان)، ترجمه مسعود رجب نيا،تهران: هيرمند ،1380 ص204ـ ص81.

6ضياء پور، جليل:لباس زنان ايران،ص82.

 

1دوبواز،نيلسون،تاريخ سياسي پارت(اشكانيان)ترجمه علي اصغرحكمت، تهران:ابن سينا،1342،ص180.

2 كالج،مالكوم، اشكانيان(پارتيان)ص202.

 


مبلغ واقعی 22,062 تومان    3% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 21,400 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 211

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما