محل لوگو

دادا و سورئاليسم


این فایل در 17 صفحه قرار دارد که 5 صفحه آن را در اختیار شما قرار دادیم

کتابها: دادا و سورئاليسم

نوشته: سي. و. اي بيگزبي

ترجمه:م.ر

 فهرست:

تعريفها در رابطه با دادا

شيوع ويروس دادا

جوهر دادا

برداشت كلي از دادا

تعريف در رابطه با دادا

هيچ دادائيستي خاطراتش را نخواهد نوشت! هر چه را «از تاريخ دادا» ناميدند باور نكنيد. ولو مقدار زيادي از آن هم حقيقت داشته باشد، چون مورخي كه صلاحيت نوشتن آن را داشته باشد هنوز به دنيا نيامده است.

مارسل يانچو

… باز يك نمايشگاه دادائيستي ديگر! مردم چه شان شده؟ مي خواهند دادا را مثل يك شيء عتيقه به موزه بسپارند؟ داداد يك بمب بود… عجيب نيست كه كسي نزديك نيم قرن بعد از انفجار يك بمب، بخواهد تكه هاي آن را جمع كند و به هم بچسباند و آن را به نمايش بگذارد؟

ماكس ارنست

اين اختلاف در تاريخگذاري كه در بالا مي بينيم، از ترديدي حكايت دارد كه بر تاريخ ولادت اين جنبش هنري حاكم است، جنبشي كه ظاهراص هم هنر را انكار مي كرد و هم اهتمام جنبش هاي متعارف را مردود مي شمرد. جستجوي ريش ها و تلاش براي ترسيم و تعريف اين «دون كيشوت» مآب‌ترين پديده روزگار ما سرگرمي بيهوده محققان و غارشناسان هنري بسياري در پنجاه سال گذشته بوده است. اب اين همه كمتر جنبشي تا بدين حد در برابر تفسير جدي مقاومت كرده است.

دادائيستها، با همه سوء ظن‌شان به برنامه ها و تنفرشان از نظام هاي رسمي، منتظر كردن مرامنامه‌هاي پي در پي و غالباً ضد و نقيض لذت مي بردند. در حالي كه معتقد بودند تعريف كردن دادا عملي «غير دادائيستي» است، هميشه سعي مي كردند آن را تعريف كنند و در اين ميان اشتياق زيادي به مغلطه بازي و تناقض گويي از خود نشان مي دادند. مثلا تسارا از يك طرف اعلام مي كرد «ديگر مانيفست بي مانيفست» و از طرف ديگر وقت و نيروي زيادي را صرف نوشتن آنها يكي بعد از ديگري مي كرد. اما خود او بعدها در يكي از اشعارش گفت: «اگر همه مخالف خواني مي كنند و براي اين است كه حق دارند». عجيب نيست كه ماكش ارنست از والت ويتمن[1] به عنوان يكي از محبوب ترين شاعران خود ياد مي كرد.

مانيفست ظاهراً پاسخگوي نياز مردم به بيان صحيح و جدل انگيز بود. ولي با لجاجت، فقط هدف دادائيستها را برآورئده مي كرد كه دست انداختن بورژوازي بود. مردم بيانيه سرراستي مي خواستند كه جوهر اين جنبش هنري تازه را برايشان توضيح بدهم، ولي در تله كلماتي مي افتادند كه قصدشان در درجه اول اين بود كه ثابت كنند زبان چيز زائدي است. با وجود اين، اين اعلاميه ها و بيانيه هاي زير، با همه تناقضهاي شديد و عمديشان دستكم قدري از جوهر و لحن داداد را غير مستقيم منتقل مي كنند:

كسي كه با اين مانيفست مخالف باشد دادائيست است.

… من در اصل با هر مانفستي مخالفم، همان طور كه با هر اصلي مخالفم… اين مانيفست را براي اين مي نويسم كه نشان بدهم مردم ضمن اينكه با هم يك نفس عميق در هواي تازه مي كشند مي توانند دست به هر كار مخالفي هم بزنند.

تريستان تسارا

براي ما هيچ چيز مقدس نبود. جنبش ما نه عرفاني بود، نه كمونيستي، نه هرج و مرج طلب. همه اين جنبشها يك جور برنامه اي براي خود داشتند، ولي مال ما كاملا نيهيليستي (هيچ گرايانه) بود. ما به همه چيز، حتي خودمان، تف مي‌كرديم. سمبول ما پوچي بود، يك خلاء، يك فضاي خالي ….

جورج گروس

اسم ما را محترمانه گذاشتند نيهيليست. متوليان تحميق مردم روي هر كسي كه راهش را از راه آنها جدا مي كرد همين اسم را مي گذاشتند.

ژان آرپ

داداد درد مي آورد، شوخي نمي كند، چون تجربه افراد انقلابي است نه آدم هاي بي فرهنگي كه مي خواهند هنر زينتي براي احساسات دروغينشان باشد … من كمترين ترديدي ندارم كه هنر، در طول زمان، كلا دادائيستي خواهد شد، چون خود داداد ميل دايم به نوسازيش را به دنبال مي آورد.

ريشارد هولسن بك

جنبشي را كه والتر زرنر هيچ گرا، تريستان تساراي پرجوش و خروش و هوگو بال متني و عاقل را در بر مي گيرد راحت نمي توان طبقه بندي كرد. بيشتر دادائيستها مردان جواني بودند كه با هم ائتلافي موقف عليه گذشته تشكيل داده بودند، ولي هر كدام راه خود را مي رفتند، به سوي پاسخي شخصي به هنر و دنيايي كه در آن ظاهراً بلوغ شخصي مصادف مي شد با اضمحلال عمومي. هوگو بال كه «كاباره ولتر» را در زوريخ تاسيس كرد، هدف از اين كار خود را «جلب توجه، از وراي مرزهاي جنگ و ملي گرايي، به چند روح مستقلي كه با آرمان هاي ديگري زندگي مي كنند» اعلام كرد اگرچه تدريجاً دادائيست ها هدف هاي مشخصتري را مطرح كردند، بايد دانست كه بيشترين تاكيد آنها بر نياز به آزادي فردي در دوره بحراني سياسي و اخلاقي و هنري بود. و اين جوهر دادست و شالوده هر آنچه كه از دنبال مي‌آمد.

شيوع ويروس دادا

جنگ سال هاي 1914-1918 را براي خيلي ها سند نهايي ورشتگي كل يك نظام فكري و فرهنگي و اجتماعي بود. دين عقل و منطق، و ارزش هاي انساني را ظاهراً كشتاري كه آن را ملت هاي متمدن اروپا آغاز كرده و روشنفكران و هنرمندان نيز غالباً مانند سياستمداران و نظاميان ناديده گرفته بودند تلويحاً منتفي مي كرد. اما اگرچه وردون وايپر[2] ايمان خيليها را متزلزل كردند، فروپاشي ارزش ها و فرضهاي سنتي به قبل از جنگ بر مي گشت، حتي در عصر داروين و ماركش و فرويد و اينشتاين، دانشمند واقعي، مهندس واقعي، هنرمند واقعي و، به تبع، انسان واقعي كسي بود كه سنت شكني مي‌كرد. ايبسن مي گفت وظيفه هنرمند «جابجا كردن حصارهاي مرزي» است.

داداد در اين بستر ظهور كرد. در ابتدا دادائيستها چندان بيش از گروهي نويسنده و هنرمند آوانگارد نبودند كه از جنگ به ستوه آمده بودند و به عملكردي كه هنر و ادبيات پيدا كرده بودند بدگمان شده بودند و به عملكردي كه هنر و ادبيات پيدا كرده بودند بدگمان شده بودند، ولي رفته رفته نقش براندازانه آگاهانه اي پيدا كردند. ذوق متعارف را مورد تمسخر قرار دادند و عمداً در صدد اوراق كردن هنرها برآمدند، اما نه براي كندوكاوي در شكل آنها بلكه براي كشف نقطه اي كه در آن، فرهنگ به اخلاق فاسدي آلوده شده بود و براي كشف لحظه اي كه در آن، خلاقيت و سرزندگي شروع به جدا شدن از هم كرده بودند. بدين سبب دادا از همان آغاز، هم ويرانگر بود و هم سازنده؛ هم بازيگوش و هم جدي. هوگو بال مي گفت «چيزي كه ما اسمش را مي گذاريم دادا، يك جور حماقت است، حماقتي كه آن را از خلئي به دست آورده‌ايم كه همه مسائل عاليتر در آن غوطه ورند، يك ژست گلادياتوري، يك بازي با بقاياي پوسيده… اعدام اخلاق جعلي در ملأ عام»

دادا يك شبه پا به عرصه وجود نگذاشت و والدين آن هم كاملا ناشناس نبودند.

روز و ساعت دقيق تولد داداد معلوم نيست. چون همانطور كه پيروانش از تكرار آن خسته نمي شدند بيشتر يك ذهنيت بود تا جنبش، حتي پيش از ولادت. رسمي آن در فوريه 1916 «وجود داشت» و پس از اعلان مارسل دوشان «دادا همان روحيه عرف ستيزي است كه در همه اعصار، از موقعي كه انسان، انسان بوده، وجود داشته است.» بد نيست بررسي دادا را از خود دوشان آغاز كنيم كه مدت ها پيش از اينكه ژان آرپ پيچه توتوني را در سوراخ چپ دماغش بكند و هولسن بك بال يا تسارا اين لغت را در يك فرهنگ فرانسوي/ آلماني پيدا كنند، بسياري از اصول آن را در وجود خود داشت.

 

[1] - ويتمن، پدر شعر آزاد امريكا، خود را شاعر دموكراسي مي خواند و خود مي گفت كه از ضد و نقيض گويي ابا ندارد. او در سرتاسر عمر خود به دليل هنجار ستيزيش مورد تحقير و توهين ديگران بود.

[2] - دو صحنه از صحنه هاي مهم نبدر در جنگ جهاني اول.


مبلغ واقعی 18,333 تومان    4% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 17,600 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۱ دی ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 352

دیدگاه های کاربران (0)

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما