محل لوگو

خشونت سیاسی


فایل در 24 صفحه قرار دارد که 5 صفحه را در اختیار شما قرار می دهیم

پيشگفتار

 

خشونت در جهان امروز مفهومي رايج و آشناست؛ مفهومي كه بي درنگ تصاوير بي شماري را در ذهن تداعي مي كند. در جهاني كه مهم ترين خصوصيت آن، محوري شدن ارتباطات و نقش فزايندة رسانه هاي گروهي است، كمتر مي توان به سراغ رسانه اي اعم از كتاب، نشريه، تلويزيون، سينما و ... رفت و دير يا زود با شكلي از اشكال خشونت روبرو نشد. خشونت به عنوان بارزترين بازتاب جهان بيروني، جايگاه برجسته اي در رسانه ها يافته و خود را به عنصري ثابت و متداوم در آنها تبديل كرده است به نحوي كه شايد بتوان ادعا كرد يكي از تناقض هاي آشكار در تمدن كنوني آن است كه از يك سو خشونت را به صورت موضوعي "جذاب" و در واقع "دلپذير" در آورده است كه "تماشاچيان" زيادي را به سوي خود جلب مي كند و از سوي ديگر در گفتارهاي رسمي و غير رسمي خود همان خشونت را پديدهاي "زشت" و قابل نكوهش مي شمارد. وجود اين تناقض خود سال هاست مورد بحث صاحبنظران سياسي و اجتماعي بوده است. دليل، گاه در غرايز عميق روحية انساني جستجو شده است و گاه در الزامات زندگي اجتماعي انسان امروزي. با اين حال بايد توجه داشت كه مكان برجستة خشونت در عصر حاضر تا اندازة زيادي حاصل پيشينة تاريخي كهني است كه ريشه هاي آن را مي توان نه فقط در تفكر باستاني بلكه در شيوه هاي زندگاني و تحول آنها در طول قرون گذشته بازيافت.

مفهوم خشونت

خشونت مفهومي گسترده دارد و به سختي مي توان آن را صرفا در يك بعد تعريف كرد. براي نمونه اگر تنها مفهوم فيزيكي يا طبيعي خشونت را در نظر داشته باشيم آن را مي توانيم نوعي قدرت يا زور تعريف كنيم كه با تحميل خود به ساير پديده ها اعم از پديده هاي انساني و غير انساني حدود قدرت آن پديده ها را مشخص مي كند.
در مورد انسان محدود شدن قدرت به معني محدود شدن ميل، اراده و آزادي اوست. براي مثال اگر فردي خواسته باشد وزنه اي را كه بيش از اندازه براي او سنگين است از زمين بردارد، دردي كه بر ماهيچه ها و استخوانهاي او وارد مي آيد، به صورت خشونتي فيزيكي، محدودة اراده و ميل او را به وي گوشزد مي كند. خشونت و قدرت در اينجا با يكديگر مترادف هستند با اين تفاوت كه خشونت نوعي قدرت است كه هدفي خاص را تعقيب مي كند و آن مشخص كردن مرزها و جلوگيري از اعمال يك قدرت ديگر است. در همين معناي طبيعي ، خشونت مي تواند از سوي ديگر نيز وارد شود و به جاي آن كه قدرتي را محدود كند، قدرتي را به وجود بياورد. تقريبا تمام موجودات زنده در برابر وارد آمدن يك نيروي خارجي(انگيزه هاي بيروني) بر حوزة قدرت آنها، نوعي واكنش خشونت آميز يا تهاجمي از خود نشان مي دهند كه آن را مي توان به نوعي مقاومت براي از ميان بردن اثر آن نيروي خارجي تعريف كرد. اگر به زور تلاش كنيم راه نفس را بر كسي ببنديم، آن فرد با قدرت تمام اندام ها و ماهيچه هاي خود شروع به مقاومتي خشونت آميز مي كند تا اثر نيروي خفه كننده را خنثي كند. بنابراين خشونت همواره مي تواند از دو جهت محدود كردن ميل، اراه و آزادي و از سوي ديگر به صورت يك واكنش، يعني نيرويي براي ايجاد و بازگرداندن آن آزادي و نيل به هدف در اراده و ميل.
اين نكات با آخرين مطالعات زيست شناسي از يك سو و مطالعات باستان شناسي درباره نقش خشونت در منشا زندگي انساني و در غرايز انسان تاييد مي شوند.

خشونت سياسي

در مفهوم اجتماعي نيز ما كاملا به مثال هاي فوق نزديك هستيم. در اينجا خشونت را مي توان به وارد آوردن نوعي فشار و زور فيزيكي از سوي يك نهاد، يك فرد يا يك گروه بر نهاد، فرد يا گروهي ديگر دانست كه با هدف وادار كردن آن نهاد يا افراد به انجام كاري بر خلاف ميل و اراده شان انجام بگيرد. از اين رو خشونت همواره در برابر ميل، اراده و آزادي قرار دارد و به نوعي حدود آنها را تعيين مي كند. منتها با توجه به اين نكته كه آزادي يك فرد مي تواند دقيقا در نقطه معكوس آزادي فرد ديگري قرار اشته باشد. فرد "الف" ممكن است با عمل خشونت آميز خود حق فرد "ب" را از ميان ببرد يا محدود كند، اما فرد "ب" نيز ممكن است بتواند با واكنش خشونت آميز خود حق خود را بار ديگر به دست بياورد و در نتيجه ميل‏ اراده و آزادي فرد "الف" را محدود كند.
خشونت سياسي را با حركت از همين نكات مي توان گونه اي از خشونت تعريف كرد كه موضوع آن بر سر قدرت سياسي باشد‏ چه بر سر دستيابي به قدرت، چه بر سر اعتراض و نابود كردن يك قدرت و چه بر سر حفظ و تداوم بخشيدن به يك قدرت موجود. در اين معناي عام، خشونت سياسي را نمي توان لزوما از مفهوم طبيعي خشونت جدا كرد زيرا موضوع قدرت در مركز و بطن تقريبا تمام انواع خشونت ها نهفته است. حتي در آنچه به ظاهر "غير سياسي ترين " اشكال خشونت مي آيد، مثلا خشونت هاي خانوادگي يا خشونت هاي شهري، موضوع بر سر نوعي قدرت است. بر سر آن كه كدام يك از طرفين داراي سلطه بر ديگري باشد. هر بار ، هر نوع قدرتي موجوديت خود را در خطر ببيند ، طبيعي ترين واكنش آن، رفتار خشونت آميز است. از اين رودر این مطلب ، هر چند تكيه اصلي بر موضوع خشونت سياسي در خاص ترين اشكال آن يعني پديده هايي نظير جنگ، انقلاب، شورش ها و تنش هاي اجتماعي، سركوب، ترور و... مي باشد اما رابطة حوزه خاص سياست با حوزه عمومي، يعني تقسيم و توزيع قدرت در گستره جامعه و در نهاد هاي بيشمار اجتماعي فراموش نمي شود. خشونت را بايد در طيفي در نظر گرفت كه با حركت از ساده ترين اشكال حيات و كوچكترين واحدهاي اجتماعي نظير خانواده تا بزرگترين اين واحدها نظير كشورها و مناطق فراملي تداوم دارد، هر چند تبلور آن عموما در شكل هاي سختي چون جنگ و شورش و ... است.
اگر نگاهي به اطراف خود بياندازيم به سرعت پي مي بريم كه خشونت شكلي گسترده و حضوري كامل در پيرامون ما دارد. از لحاظ زيست شناختي همانگونه كه خواهيم ديد خشونت بخشي تفكيك ناپذير از مكانيسم هاي حياتي ما است. در بعدي بزرگ تر، درون واحد خانوادگي، بازيگران اجتماعي به محض آنكه قشربندي و تفاوت گذاري در ميان آنها آغاز مي شود يعني به محض قرار گرفتن در نقش همسر‏ پدر، مادر، فرزند ، خواهر، برادر و ....داراي حوزه هاي قدرت خاص مي شوند كه آماده اند بر سر آن دست به رفتارهاي خشونت آميز بزنند


مبلغ واقعی 18,351 تومان    3% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 17,800 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۱ دی ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 424

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما