محل لوگو

آزادی در اندیشه امام خمینی(ره(


این فایل در ۱۸ صفحه قرار دارد که 4 صفحه در توضیحات قرار دادیم.

آزادی در اندیشه امام خمینی(ره( عبد الوهاب فراتی الف ـ روایت امام خمینی از مسئله آزادی در غرب ب ـ نقد امام خمینی بر مسئله آزادی در ایران دوره پهلوی ج ـ امام خمینی و مفهوم آزادی د ـ امام خمینی و ارزش آزادی هـ ـ امام خمینی و انواع آزادی 1. امروزه آزادی در كنار مفاهیمی مانند جامعه مدنی و دموكراسی و نیز نحوه تعامل آن ها با دین, به مهم ترین سؤال و مشغله موجود در حوزه اندیشه سیاسی این مرز و بوم مبدل شده اند. بی تردید, آزادی در مفهوم امروزینش, مفهوم جدیدی است كه سابقه ای در تاریخ اندیشه دینی ندارد; به دیگر سخن, ما نمی توانیم برای تحلیل چنین واژه ای از واژگان اختیار و یا حرّیت استفاده كنیم. آزادی فلسفی تحت عنوان اختیار و تفویض در مقابل جبر, از مباحث دیرین كلام و فلسفه اسلامی است. آزادی عرفانی كه رهایی از تعلقات دنیوی است نیز در اندیشه عرفانی مسلمانان, سابقه ای طولانی دارد و بیش تر با عنوان حریت و آزادی مورد توجه قرار می گیرد. آزادی حقوقی با عنوان حرّ در مقابل عبد نیز گرچه در فرهنگ اسلامی, جایگاه اصیلی ندارد, اما با توجه به وجود (عبید) و (اماء( در عصر تشریع, مباحث متعددی را در آثار فقهی به خود اختصاص داده است. البته ممكن است كسی در تحلیل مفهوم آزادی, آن را مبتنی و یا حتی متأخر از اختیار قرار دهد و با انجام اصلاحاتی, روایتی اسلامی از آن, ارائه كند, لكن نمی توان بین آزادی در مفهوم فلسفی آن و آزادی در مفهوم مدرن و تجویزی اش, تلازمی منطقی برقرار كرد. بوده اند عالمانی كه با قبول مبنای فلسفی جبر و یا شبهه جبر, از جهت سیاسی, آزادی خواه شده اند (نظیر مرحوم آخوند خراسانی در نهضت مشروطیت) و یا این كه با نفی چنین مبنایی و طرفداری از اختیار تكوینی آدمی, این گونه آزادی های اجتماعی و سیاسی را موجب هدم دین دانسته اند(نظر شیخ فضل الله نوری( 2. دیدگاه امام خمینی در باب آزادی در واقع بازتابی از روایت ایشان از واقعیت و نه مفهوم آزادی در مغرب زمین و نیز واكنشی در قبال وارداتی بودن این پدیده در ایران است. به عقیده امام, آزادی به مفهوم امروزین, مفهومی جدید دارد كه از دوران مشروطه به این سو وارد كشورمان شده و صبغه بومی و اسلامی ندارد. این كه آزادی در غرب چه تعاریفی دارد و در چه مفهومی به كار می رود, اجزا و عناصر تشكیل دهنده آزادی در دستگاه فلسفی غرب چیست? سؤال هایی است كه ایشان دغدغه پاسخ گفتن به آن ها را نداشته است آن چه امام خمینی را وا می داشت تا به نقد آزادی بپردازد ورود برخی از نمادهای فسادانگیز آزادی به ایرانی بود كه خود در ذیل مستبدترین دولت, توان نفس كشیدن نداشت. نمادی از آزادی كه نه با هویت ایرانی سازگاری داشت و نه هم با هنجارهای دینی تطابق می كرد. از این رو, امام خمینی با كشاندن این پدیده به حوزه بایدها و نبایدهای اخلاقی و دینی, تلاش نمود تا در چهارچوب شریعت به آزادی مفهومی جدید بخشد و از معایب وارداتی آن جلوگیری نماید. الف ـ روایت امام خمینی از مسئله آزادی در غرب نگاه منتقدانه امام خمینی به آزادی در غرب مبتنی بر سه جزء است: اوّلاً: آزادی در غرب "مخالف سنن انسانی" و "مخالف با اخلاق" است و در حصار محدود كننده قواعد و قوانین قرار نمی گیرد. [1] ثانیاً: اگر چیزی به نام آزادی هم وجود داشته باشد, صورتی صرف است و عینیتی ندارد, چرا كه نفی آزادی در هر دو شعبه مدرنیسم "ماركسیسم و لیبرالیسم" در قالب های دیكتاتوری حزب كمونیست و استبداد نژاد پرستانه اكثریت وجود دارد, به گفته امام خمینی: "همان هایی كه ادعای كمونیستی و كذا می كنند خود آن ها از همه قلدرتر و از همه دیكتاتورترند و ملت هایشان را به بند كشیده اند, آزادی در آن ممالك نیست برای كسی. همان طوری كه در ممالك غربی هم آزادی نیست. اگر آزادی باشد این سیاه های بیچاره, چه كرده اند كه این طور تحت فشارند."> [2] ثالثاً: این به مفهوم نادیده گرفتن عناصر یا مصادیق مفید آزادی در غرب نیست, آزادی بیان, آزادی انتخاب و آزادی قلم از محسنات آزادی در آن دیار است, كه سوگمندانه اجزای نامطلوب دیگر آن به كشورمان وارد شده است. "غرب به ما چیزی نمی دهد كه مفید باشد, دارد چیزِ مفید اما به ما نمی دهد, صادر نمی كند, آنی كه به ما صدر می كند آن چیزهایی است كه مملكت های ما را به تباهی می كشند. [3] این طور نیست كه همین آزادی كه در ایران در زمان پدر و پسر وارد كردند, این آزادی باشد كه در غرب هست. یا این دموكراسی كه ادعا می كنند و در ایران هم تعقیب می كنند… آزادی كه برای ایران و برای ممالك شرقی آن ها تحویل داده اند, عبارت از آزادی در اموری است كه موجب تباهی ملت ما و جوان های ما شده است."> [4] ب ـ نقد امام خمینی بر مسئله آزادی در ایران دوره پهلوی ب 1 . ویژگی بارز آزادی در ایران عصر پهلوی "وارداتی" یا "استعماری" بودن آن است. این نوع از آزادی كه رسماً از دوره رضاشاه وارد ایران شد در واقع تجزیه آن كلّیتی از آزادی بود كه در مغرب زمین جریان داشت. به تعبیر امام: "نه مردها آزاد بودند در زمان ایشان, نه زن ها و نه مطبوعات و نه رادیو و نه هیچی, آزادی در كار نبود, اسم, صحبتش و تبلیغاتش زیاد بود. آن آزادی هم كه آن ها می خواستند برای مملكت ما آن آزادی است كه هم جوان های پسر ما را و هم جوان های دختر ما را به تباهی می كشد. آن آزادی را آن ها می خواهند كه من از این تعبیر می كنم به آزادی وارداتی, آزادی استعماری یعنی یك آزادی كه در ممالكی كه می خواهند وابسته به غیر باشد, این آزادی ها را سوغات می آوردند… آن طوری كه می گفتند از تهران تا آخر شمیران صدها محل فساد به بدترین فسادها [بود] این ها آزاد اما قلم نه, بیان هم نه, آن آزادی كه آن ها می گفتند… این معنا بود كه مشروب فروشی بیش تر از كتاب فروشی باشد و مراكز فحشا بیش تر از مراكز علم باشد."> [5] ب 2. هر چند نمادهایی از آزادی نیز پیش از به قدرت رسیدن خاندان پهلوی, در قانون اساسی مشروطه منعكس گردید, لكن هیچ گاه به آن ها عمل نشد و در پروسه مدرنیزه كردن ایران به نمادهای دیگری از آزادی بها داده شد كه به تعبیر حضرت امام ریشه در فرهنگ اسلامی ایران نداشت: "ما حرفمان این است كه به قانون اساسی عمل بكنید, مطبوعات آزادند, قلم آزاد است, بگذارید بنویسند مطالب را اگر دین دارید به دین عمل كنید. اگر چنان چه دین را ارتجاعی می دانید به قانون اساسی عمل كنید. [6] قانون اساسی مطبوعات را آزاد كرده است شما آزاد نمی كنید [7] قدرت آزادی دادن ندارید, الخائن خائف."> [8] ج ـ امام خمینی و مفهوم آزادی ج 1. آزادی فلسفی: در اندیشه كلامی و سیاسی امام خمینی آزادی به دو معنا به كار رفته است: آزادی فلسفی یا توصیفی. به بیان دیگر, اختیار (FreeـWill) و آزادی حقوقی یا تجویزی (Om Freed) آزادی فلسفی در نظر امام, مبتنی بر تحلیلی است كه ایشان در كتاب "طلب و اراده" درباره ماهیت انسان مطرح نموده اند. مهم ترین موضوعی كه در تحلیل ماهیت انسان در بین متكلمین اسلامی رواج دارد مجبور بودن یا مختار بودن آدمی است. دیدگاه امام در این باره, همان تفسیر معروف امامیه از جمله مشهور "بل الامر بین الامرین" است كه در آن انسان در جایگاهی بین جبر و اختیار قرار دارد. در واقع ایشان نظر اشاعره مبنی بر مجبور بودن آدمی را "پایمال كننده حق آفریدگان" و نظر معتزله مبنی بر تفویض را "شرك به خدا" می داند. "در تمام هستی و دار تحقق, فاعل مستقلی به جز خدا نیست و دیگر موجودات همان گونه كه در اصل وجود مستقل نیستند بلكه ربط ِمحض اند و وجودشان عین فقر و تعلق است و ربط و احتیاج صرفند, صفات و آثار و افعالشان نیز استقلالی نیست. صفاتی دارند و دارای آثاری هستند و كارهایی انجام می دهند ولی در هیچ یك از این ها استقلال ندارد… آیه مباركه: "وما تشاؤون الا ان یشاء الله…" می فرماید شما نخواهید خواست مگر آن كه خدا بخواهد كه در عین حالی كه مشیت را برای خلق اثبات می فرماید وابستگی آن را به مشیت الهی بیان می كند, نه این كه بخواهد بگوید كه دو چیز دارای تأثیر باشند: مشیت خلق و مشیت خالق و یا این كه به طور اشتراك مؤثر باشند, بلكه به گونه ای است كه مشیت [انسان] ممكن ظهور مشیت خدا و عین ربط و تعلق به مشیت خداست."> [9] ج 2. آزادی حقوقی یا تجویزی: در حالی كه آزادی فلسفی به بحث از وجود اراده و اختیار در نهاد آدمی مربوط می شود و بحث درباره "وجود و عدم" است; آزادی حقوقی به تجویز آزاد گذاشتن انسان در تصمیم گیری و كنش می پردازد و بحثی درباره "باید و نباید" است. [10] پیش از آن كه به بررسی دیدگاه امام خمینی درباره آزادی تجویزی بپردازیم بیان دو نكته ضرورت دارد: اول این كه ابهام و تنوع تعاریف آزادی كه به قول "آیزایا برلین" به دویست تعریف می رسد [11] می تواند دیدگاه های اشخاص را با ابهام مواجه سازند. دوم این كه حضرت امام درباره این نوع از آزادی, بحث منسجم و یك دستی ارائه ننموده است. از این رو نباید از ایشان, توقع ارائه تعریفی جامع و مانع داشت. با این همه با عنایت به سؤال های خبرنگاران خارجی به ویژه سؤال های "اوریانا فالاچی", خبرنگار معروف ایتالیایی, می توانیم تعریف امام از آزادی را نقل كنیم. امام خمینی در پاسخ نامبرده كه از ایشان خواستار ارائه یك تعریف ساده از آزادی می شود می فرماید: "آزادی یك مسئله ای نیست كه تعریف داشته باشد. مردم عقیده شان آزاد است, كسی الزامشان نمی كند كه شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید, كسی الزام به شما نمی كند كه حتماً باید این راه را بروید كسی الزام به شما نمی كند كه باید این را انتخاب كنی, كسی الزامتان نمی كند كه در كجا مسكن داشته باشی یا در آن جا چه شغلی را انتخاب كنی. آزادی یك چیز واضحی است."> [12] این تعریف با تعریف "روسو" از آزادی كه "آزادی را حكومت برخود می داند." نزدیك است. تعریف جان لاك نیز شبیه به تعریف فوق است, وی آزادی را قدرتی می داند كه انسان برای انجام دادن یا احتراز از عملی خاص از آن برخوردار است, به نظر می رسد تعریف فوق تنها به تبیین معنای لغوی آزادی پرداخته است و از قیود آزادی سیاسی و اجتماعی ذكری به میان نیاورده است. در حقیقت تعریف ساده فوق, همان تعریفی است كه حضرت امام در آزادی فلسفی "ان شاء فعل و ان شاء ترك" ارائه نمود. لكن با توجه به این كه ایشان در مصاحبه های دیگری, تعریف فوق را تكمیل و قیود و حدود سیاسی و اجتماعی متنوعی برای آن مطرح كرده است, هم چون كانت كه معتقد بود "آزادی, استقلال از هر چیز است سوای قانون اخلاق" و یا ارسطو كه می گفت: "آزادی یعنی قبول قوانین دولت های مختلفی كه به تناوب حكومت می كنند." آزادی را به حوزه ای از عدم مداخله ها گسترش می دهد كه دو مرز دارد: اول عدم اخلال به مبانی دینی و دوم عدم اخلال به دولت و نهادهای مدنی. [13] "معنای آزادی این نیست كه كسی بخواهد توطئه كند یا حرف هایی را بزند كه شكست ملت است, شكست نهضت است. این آزادی نیست. در چارچوب این نهضت انقلاب اسلامی همه مردم آزاد هستند. كسانی كه حرف دارند حرف هایشان را می زنند حتی هر فرقه ای هم كه باشند. اما اگر بخواهند توطئه كنند و بخواهند اسلام را بشكنند, بخواهند نهادهایی را كه الآن مشغول فعالیت اسلامی هستند این ها را بشكنند همچو چیزی نمی شود."> [14] بدیهی است كه تعریف اخیر امام از آزادی قابل توسعه و تضییق است. در واقع مفاهیمی هم چون توطئه, شكست نهضت و نهادهای مدنی, تفسیرها و قرائت های مختلفی به خود می گیرند كه باید با جست وجو در سیره عملی و بیانات تفصیلی ایشان, به دیدگاه امام خمینی نزدیك گردید. د ـ امام خمینی و ارزش آزادی


مبلغ واقعی 18,182 تومان    1% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 18,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۴ دی ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 193

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما