محل لوگو

شیخ فضل الله و حکومت مشروط


 این فایل در ۱۷ صفحه قرار دارد که ۵ صفحه در توضیحات قرار داده شده است.که به صورت فایل پی دی اف است.

مقدمه:

تاريخ معاصر ايران با حركتها و نهضتهاى متعدد مردمى در ابعاد اجتماعى، سياسى، اقتصادى و آثار متفاوتى كه به همراه داشته، رقم خورده است. يكى از جنبشهاى بارز در اين مقطع تاريخى، نهضت و جنبش مشروطيت است كه با حضور و دخالت علماء اسلامى و مبدأيت و نقش آفرينى آنان در صحنه اجتماعى سياسى و نقش بارز و آشكار مردم به پيروى از علما آغاز گرديد. شك نيست كه در نهضت مشروطيت، شهيد شيخ فضل اللّه از بزرگترين رهبران و اسلام خواهانى بود كه تا آخر سعى داشت مشروطيت را به سوى مشروعيت سوق دهد، اما پس از مدتى بعلت كشف جريانات روشنفكرى انگليسى و خط انحراف، با دقت و صلاب تفوق العاده اى به افشاگرى آنان و شفا فسازى جريان غربگرا و وابسته پرداخت و عاقبت نيز جان خود را برسر اين مقاومت هوشيارانه گذارد و تا پاىِ دار پيش رفت و شربت شهادت نوشيد. آيتاللَّه شيخ فضل اللّه نورى از همان ابتدا به قضيه مشروطه به ديده ترديد مى نگريست و با اصرار آيتاللَّه بهبهانى و آيتاللَّه طباطبايى كه به اسلامى بودن اين نهضت شهادت دادند، به جرگه آنان پيوست. اما اينك حقيقت امر بر وى آشكار شده و خواهان مشروطه مشروعه بود، چيزى كه هرگز با مذاق روشنفكرانى چون ميرزا ملكم خان سازگار نبود، چون وى و همفكرانش، سخت فريفته فرهنگ غربى بودند و هرگز فرهنگ و ارزشهاى دينى و ملى را باور نداشتند. آنها چگونه با اين افكار ضد دينى مى توانستند، رهبرى روحانيت را بپذيرند و از آنان اطاعت كنند. شيخ شهيد در آن واحد بايد در دو جبهه ضد استبداد و ضد استعمارمى جنگيد و از آنجا كه مواضع حاج شيخ، سرفصل درخشانى از مبارزات انقلابى صدر مشروطه و پيشبينى انحراف جنبش بسوى استبداد جديد بود، و از طرفى وى از آن تاريخ تا هم اينك، همچنان آماج حملات كور جريانات وابسته بوده است مناسب ديديم كه فرازهائى از انديشه و رفتار سياسى شيخ شهيد را بارديگر، ياد آورى كرده و برجسته نمائيم. اين بحث را با نقل دو تعبير بيادماندنى راجع به شيخ شهيد آغازم ىكنيم كه نخستين آن از عالم مجاهد مرحوم آي تا... طالقانى در مقدمه اش بر كتاب "تنبيه الامه مرحو مآيت ا... نائينى" است كه: پس از تشكيل مجلس، طرفداران استبداد، كرس ىهاى مجلس را پر كردند و انگش تبيگانگان نمايان شد. كشته شدن » «. مرحوم آقا شيخ فضل ا... نورى، بدون محاكمه و بدست يك فرد ارمنى، لكه ننگى درتاريخ مشروطيت نهاد 1 است كه: « خدمت و خيانت روشنفكران » نمونه دوم، تحليل زنده ياد جلال آل احمد در كتاب من نعش آن بزرگوار - شيخ شهيد - را برسردار، همچون پرچمى مى دانم كه به علامت استيلاءغربزدگى پس از » «. ويست سال كشمكش بربام سراى اين مملكت افراشته شد چنانكه در منابع تاريخى مشروطه آمده است، آيت الله سيدعبدالله بهبهانى با دعوت از آيت الله سيدمحمد طباطبايى و مرحوم شيخ فضل الله نورى براى اتحاد و قيام هماهنگ عليه اقدامات توهين آميز برخى اتباع بيگانه مستخدم دولت و اعمال ظالمانه و رفتار و برخوردهاى تبعيض آميز و تجاوزات مستمر دولتيان به جان و مال مردم كه عامه را به ستوه آورده بود، اگر جناب آقاى » دعوت نمود.[ 1] مرحوم شيخ فضل الله اين دعوت را رد كرد و آقا سيدمحمد طباطبايى با بيان اين شرط كه 2] اجابت نمود. اما پس از آنكه كار ]،« سيدعبدالله مقصود را تبديل كنند و غرض شخصى در كار نباشد، من همراه خواهم بود نهضت بالا گرفت و صفوف مبارزين اعم از علما و مردم به طور مشخص در برابر دولتيان و طرفدارانشان قرار گرفت و كار به درگيرى و جدال كشيد و پس از مهاجرت صغرا به حرم حضرت عبدالعظيم و بازگشت آنها، و كشته شدن يكى از طلاب و جريانات مسجد جامع، مرحوم شيخ فضل الله نيز با آقايان همراه گرديده و در قضاياى مسجد در كنار مبارزين از علما و مردم قرار گرفت و در قضيه مهاجرت كبرا به قم، با آنكه هنوز عين الدوله و نصرالسلطنه نسبت به وى موضعى مثبت داشتند ولى هرچه به وى اصرار نمودند كه از مهاجرت به قم صرف نظر نمايد، نپذيرفت و به مهاجرين پيوست. شيخ فضل الله در طول توقف در قم تا زمان صدور دستخط و فرمان مشروطيت از سوى مظفرالدين شاه و بازگشت مهاجرين از قم، با آنان همداستان بود. اما پس از بازگشت از قم و انعقاد مجلس شورا و مطرح شدن نگارش قانون اساسى و مسأله بررسى آن توسط علما، تدريجاً از صف رهبران نهضت جدا گرديد و بناى مخالفت با حكومت مشروطه را نهاد و اين موضع خود را در سخنرانيها و اطلاعيه ها اظهار و اعلام نمود و عاقبت در مخالفت با حكومت مشروطه به همراه جمعى از علما و هواداران خويش به حرم حضرت عبدالعظيم مهاجرت نمود و از آنجا نيز به وسيله سخنرانى و چاپ نشريه، همگان را به مخالفت با آن دعوت مى نمود. 2 اكنون براى بسيارى از كسانى كه تاريخ نهضت مشروطيت را مطالعه مى كنند اين سؤال مطرح است كه در حالى كه مرحوم شيخ فضل الله نورى در مقطع جداى شدن نهضت و مبارزه با حكومت استبدادى قاجار، با علما و رهبران نهضت همراهى نمود، چرا و به چه علت در مرحله استقرار حكومت مشروطه و سرآغاز شكل گيرى آن كه نياز به وحدت و يگانگى بيشتر و ضرورى تر بود از صف رهبران جدا گرديد و علناً با عزم جزم، بناى مخالفت با آن نهاد و تا آنجا بر مخالفت خويش پافشارى نمود كه عاقبت جان خويش را نيز در اين راه فدا نمود. اين مسأله، همان پرسش اصلى مقاله حاضر است كه با مراجعه به تاريخ و سخنان مرحوم شيخ فضل الله نورى مى توان پاسخ آن را دريافت. 3 فرضيه هایی که در مورد علت مخالفت شيخ فضل ا... مطرح شده است: الف علت مخالفت شيخ فضل الله با حكومت مشروطه، دلتنگى، نارضايتى و دشمنى و حسادت وى نسبت به آقايان { بهبهانى و طباطبايى بوده است و چون با آنان دشمنى داشت، بناى مخالفت با مشروطه را گذارد. { 1 ب فرضيه ديگر آن است كه علت مخالفت وى با حكومت مشروطه آن بود كه درباريان به وى رشوه داده و فريب { اطرافيان را خورد كه به او وعده كمك داده بودند. { 2 ج فرضيه سوم آن است كه علت مخالفت شيخ فضل الله با حكومت مشروطه آن بود كه وى ملاحظه نمود برخى از اصول مشروطيت و مواد قانون اساسى در تعارض با اصول و مبانى اسلام و احكام شريعت است. در تحليل و بررسى فرضيه (الف) كه از سوى آقاى مهدى ملك زاده و آقاى ادوارد براون مطرح شده است، بايد گفت: اولاً، اين دو نويسنده دليلى كه فرضيه ايشان را مدلّل سازد ارائه ننموده و صرفاً به نحو ادعا و يك برداشت ذهنى و اظهار رأى شخصى، علت مخالفت مرحوم شيخ فضل الله با حكومت مشروطه را دلتنگى، نارضايتى و عداوت و حسادت وى با آقايان بهبهانى و طباطبايى دانسته اند و معلوم است كه ادعا و اظهار نظر غير مبتنى بر دليل و شاهد، فاقد ارزش علمى و ناپذيرفتنى خواهد بود. ثانياً، خود آقاى ملك زاده در بيانى كه در نقل تاريخ مشروطه آورده است مطلبى را متذكر شده كه ناقض ادعاى ايشان در اول » : است. زيرا ايشان در حالى كه مدعى هست مرحوم شيخ با آقايان بهبهانى و طباطبايى دشمنى داشته اند، آورده است مشروطيت حاجى شيخ فضل الله با ساير روحانيون مشروطه همفكر و همقدم بوده و با اينكه با عين الدوله صدراعظم وقت 3} در حالى كه اگر حقيقتاً ادعاى ايشان صحيح بود، چرا مرحوم شيخ با آنان }«... دوست بود، در مهاجرت ... شركت كرد همراهى نمود. با اين وصف اگر شيخ فضل الله با آقايان طباطبايى و بهبهانى عداوتى داشت، چگونه با مخالفت آشكار با عين الدوله و نصرالسلطنه، با آقايان همراه مى شود در حالى كه اگر ادعاى ياد شده حقيقت داشت و مسايلى از آن نوع كه به شيخ نسبت داده اند براى وى مطرح بود، آن موقعيت، فرصتى مناسب براى اظهار و اِعمال حسادت و عداوت عليه آنان و احياناً تحريك عين الدوله و ديگران عليه آقايان بود. حال آنكه ملاحظه مى شود شيخ فضل الله نه تنها عليه آنان سعايتى از روى حسادت يا 4 اظهار عداوتى ننموده، بلكه تقاضا و خواست عين الدوله و نصرالسلطنه را نيز رد مى نمايد و با آقايان بهبهانى و طباطبايى همراه مى شود بلكه به گفته خود آقاى ملك زاده تا صدور فرمان مشروطيت و افتتاح مجلس شوراى ملى نيز با آنان همراهى مى نمايد. دليل واضح تر در رد اين فرضيه آن است كه مشاهده مى كنيم مرحوم شيخ فضل الله نورى حتى پس از آنكه در جبهه مخالف مشروطه قرار مى گيرد و به حرم حضرت عبدالعظيم مهاجرت مى نمايد، در هيچ يك از سخنرانيها يا اعلاميه هاى خويش به آقايان بهبهانى و طباطبايى، نه در گفته و نه در عمل، هيچ گونه تعرضى نمى نمايد بلكه در بعضى موارد كه عنان كلام به امورى مى رسد كه احتمال مى دهد نقل آنها موجب لطمه و خدشه اى به شخصيت و حيثيت آقايان گردد، از ادامه سخن پرهيز مى كند و حريم احترام آقايان را با بزرگ منشى و درايتى كه در شأن يك عالم بيدار و متقى است، مراعات مى نمايد. اما در باره فرضيه (ب) كه از جمله از سوى آقاى ادوارد براون و برخى ديگر طرح شده است بايد گفت كه البته اينان بيان نموده اند و اين تعبير مى رساند كه خود آنان نيز اين « احتمالاً » و « ظاهراً » فرضيه خويش در اين مسأله را از ابتدا با لفظ فرضيه را به نحو تحقيقى قايل نبوده اند و به همين جهت آن را به صورت ترديدآميز و غير قطعى بيان داشته اند. علاوه اينكه در اين دو مورد نيز از سوى اين دو نويسنده، هيچ دليل و شاهدى بر ادعا اقامه نشده است. اما در رد اين فرضيه بايد گفت: اولاً، هيچ اثرى از موضوع ارتشاء يا وعده كمك، چه از طرف درباريان و چه از طرف غير آنان، به شيخ فضل الله در تواريخ معتبر مشروطه منعكس نگرديده است. ثانياً، شخصيتى همچون شيخ فضل الله كه مرجع مراجعات مردم در امور گوناگون بوده است به طورى كه اگر وى طالب مال و منال و مظاهر دنيوى بود، به آسانى مى توانست به آن دست يابد، نيازى بدان نداشت كه طبق مدعاى آقاى براون كارى انجام دهد. ثالثاً، فردى چون او كه هنگامى كه اعدام وى قطعى مى شود، با كمال متانت و وقار و بدون اندكى اظهار ضعف پاى چوبه دار مى رود و به آسانى از زندگانى دست مى شويد، چگونه ممكن است براى آسايش و رفاه همين زندگانى دست نزد ناكسان دراز كند و چيزى از آنان اخذ نمايد.

 


مبلغ واقعی 18,182 تومان    1% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 18,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 172

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما