محل لوگو

قدرت سیاسی


این فایل در23صفحه قرار دارد که 6 صفحه آن را در توضیحات قرار دادیم

قدرت سياسي

آنچه که اذهان عمومي از کلمه سياست تلقي دارد ، مکر و خديعه و پشت پا زدن به فضايل انساني و نوار ميس الهي جزو انصار سياست بوده است ملاک اين قضاوت ازهان عمومي حکامي است که تاکنون بر بشريت حکم مي خوانده اند . بي شک علي بن ابيطالب (ع) از چهره هاي معدد و استثنايي تاريخ است که آيين نامه سياسي اش را مکتب عرفان و فضايل و کرامات انساني پي مي افکند . اين شيوه و سيره (سياست ) گرچه براي آن حضرت گران تمام شد و عناصر بسياري از فرست طلبان زمان ويانيان زمين را به مقابله با وي وا داشت و منشاء مشکلات بسيار و درگيري هاي فراوان و رنجها و شکنجه هاي روحي براي او شد ، ولي از سوي ديگر اين خود ترسيم خط فضيلتي بود که در تاريخ سياست بتواند الگو و شاخص براي بشر باشد که طبعاً بهاي سنگيني را در ازاي آن بايد پرداخت .

قدرت به عنوان امانت

قدرت و انعطاب

قدرت به عنوان يک حق

قدرت مشروع و نامشروع

 

اهميت وجود سياست و حکومت

جوامع مدني شامل قدرت هاي متفاوت اجتماعي است . اما آنچه اين قدرتها را در يک جا گرد هم آورده و روابط آن ها را نظم مي بخشد و بر اجراي قوانين ميان ان ها نظارت مي کند قدرت سياسي است . به طور قطع ، بدون وجود قدرت سياسي ، جوامع مدني توانايي حفظ خويش را نخواهند داشت و به زودي دچار از هم گسيختگي خواهند گرديد . حضرت علي (ع) مي فرمايد . (هيچ جامعه اي قوام نمي يابد مگر به وسيله تدبير ، و چاره اي جز وجود حکومت نيست .»

به وسيله قدرت سياسي است که مي توان حتي را بر پا داشت و باطلي را ميراند ، نشانه هاي دين را بر پا ساخت ، شهرها را آباد نمود و کار مردم را اصلاح کرد ، و بطور کلي حيات اجتماعي انسان را از يک طرف حفظ نمود و از طرف ديگر ، به سمت هدايت ، کمال و رستگاري برد . بناراين قدرت سياسي ، قدرتي بس توانا و کاراست ، اما مهمترين گام در جهت کمال توانايي قدرت سياسي ، برخورداري از مشروعت الهي و مردمي است .

(امتي که با داشتن يک هدف مستقل الهي در مسير تکامل گام بر مي دارد به ناچار بايد رهبري تمسک جويد ، رهبري که تبلوري از آرمان الهي و مورد قبول و پذيرش و الگو و سند تحرک و پويايي وي باشد . حضرت علي (ع) مي فرمايند : « نقش زمامدار نسبت به ملت همانند رشته اي است که مهره ها را گرد هم آورده و به يکديگر پيوند مي دهد ، پس اگر رشته بگسار دانه ها از هم مي باشد و هرگز تمام آنها گرد نمي آيد.»

امام با اين تشبيه بسيار ساده و جالب خاطر نشان مي سازد که وحدت امت ، که اساس هويت ، قوام و استقلال ان است ، بستگي به وجود تيم و سرپرستي دارد که به دور از اختلاف نظر ها وجه اي از عوامل تفرقه و تبعيض ، امت را در يک محور بنيادي گرد آوري و متشکل ساخته و از تشت و تفرق ، که اولين نقطه آسيب پذيري است مصونيت دهد . طبيعي است که چنين توفيقي براي هر زمامدار حاصل نمي آيد ، بلکه زمامداري صالح بايد ، تا با توجه به رمز وحدت و با اهتمام به پر کردن شکافها و در هم ريختن ديوار هاي تبعيض ، جاده اتحاد و همبستگي است را در پرتو مکتب توحيد هموار سازد .

قدرت يکي امانت الهي

يکي از ويژگيهاي بارز قدرت ، امانت بودن آن است ، قدرت اصالتاً متعلق به شخص خاصي نيست و هيچ کس حق مالکيت نسبت به آن ندارد . تداول و در گردش بودن ان دليل بر اين عدم مالکيت ذاتي است . بنابر اين تنها خداوند است که مالکيت تام نسبت به آن دارد و قدرت را بصورت امانت به حاکم واگذار مي کند . در يک جامعه يکتا پرست در غير اين صورت ، يعني در حالتيکه حاکم قدرت خود را از طرق ديگر بدست آورد ، مسلماً مشکلات متعددي در راه حکومتش بروز خواهد نمود . شکل واضح اين مشکلات به هنگام ايجاد تنش ميان مردم و حاکم قابل مشاهده است . عدم اطمينان و اعتماد قلبي مردم از چنين حکومتي ، پايه هاي نظام را سست مي نمايد . اين امر باعث مي شود تا حاکم هزينه هاي فراواني را با استفاده از ابزار هاي تشويق و تنبيه به جهت کنترل جامعه در سطحي گسترده متحمل شود . البته بطور مسلم هيچگاه با اين وسايل نمي توان حس اعتماد و اطمينان مردم را بعنوان مهمترين عناصر ثبات در يک حکومت ، بدست آورد . امام علي در موارد متعددي به مسئله امانت بودن قدرت شااره مي نمايد و به کار گزاران خود ، آنرا متذکر مي شود هنگامي که سخن از تشويق کار گزار است با گفتن اين جمله که امانت را خوب بجاي آوردي . آنها را تشويق مي کند ، و به هنگام عتاب ، آنان را با اين جمله که «امانت خود را از دست داده اي » مورد سرزنش قرار مي دهد .

همچنين براي فهماندن اهميت موضوع و اتمام حجت ، به عمال خويش با جملاتي از اين قبيل :«کاري که بعهده توست نانخورش تو نيست بلکه بر گردنت امانتي است . آن که تو را به آن کار گمارده ، نگهباني امانت را به عهده تو گذارده و يا «بدرستيکه اين فرمانروايي امانتي است ، پس کسي که در ان خيانت ورزد تا روز قيامت لعنت خدا بر او باد .» سعي مي کند واقعيت حکومت را براي ياران خويش روشن سازد .

در مرتبه اي پائين تر مالک اين امانت مردم هستند . آنها هستند که ولايت يک شخص را بر خود مي پذيرند و از بسياري از اختيارات خود جهت برقراري نظم و ايجاد روابط صحيح اجتماعي چشتم مي پوشند . بنابر اين تا حدي نيز نسبت به قدرت ، حق مالکيت دارند . امام علي در اين زمينه به يکي از کارگزاران خويش چنين مي گويد ک چون ديدي روزگار ، پسر عمويت را بيازرد ، و دشمن بر او دست برد و امانت مسلمانان تباه گرديد ... پس نه پسر عمويت را ياري بودي و نه امانت را کار ساز . حق مالکيت مردمي بر قدرت ، در دوره حکومت امام علي براي تمامي افراد جامعه بصورت يکسان نبوده است ، بلکه گروه مهاجرين و انصار ، داراي اولويت بوده اند . در واقع آنها در حکم نمايندگان ديگر مسلمانان محسوب مي شدند . البته هنگامي که از مهاجرين و انصار بعنوان کساني که داراي اين اوليت هستند ، صحبت مي شوند ، مقصود اصحاب پيامبر بطور کلي از مهاجرين و انصار نيست ، بلکه تنها به شرکت کنندگان در جنگ بدر ، اولين جنگ مسلمانان با مشرکين اختصاص دارد . هنگامي که گروه مهاجرين و انصاري بعنوان کساني که داراي اين اوليت هستند ، صحبت مي شوند ، مقصود اصحاب پيامبر بطور کلي از مهاجرين و انصار نيست ، بلکه تنها به شرکت کنندگان در جنگ بدر ، اولين جنگ مسلمانان با مشرکين اختصاص دارد . هنگامي که گروه مهاجرين و انصار در مورد امر مهمي چون حکومت متفق القول شوند ، حکم آنان جنبه لازم الاجراء بودن را پيدا مي کند امام علي در اين مورد مي فرمايد : «شورا از مهاجران است و انصار ، پس اگر گرد مردي فراهم آمدند و او را امام خود ناميدند ، خشنودي خدا را خريدند . بنابر اين رابطه فرمانروا و قدرت ، رابطه امانت است و امانت داري . در واقع فرمانروا در اين دنيا چيزي به جز زحمت و مسئوليت ، براي خود نمي خرد و تنها اجر خود را در آخرت مي برد .

پس از مشخص شدن مالکين واقعي قدرت ، زمامدار بايد همواره خود را براي جوابگوي در برابر آنان آماده نگه دارد و استيضاح حاکم بعنوان امري موجه خود را براي جوابگوي در برابر آنان آماده نگه دارد و استيضاح حاکم بعنوان امري موجه خواهد بود ، چنانکه امام علي در فرازي از نامه خود به مالک اشتر چنين مي فرمايد :

«اگر رعيت بر تو گمان ستم برد ، عذر خود را آشکارا با آنان در ميان گذار و با اين کار از بدگماني شان درآر ، که بدين رفتار ، خود را به –عدالت – خوي داده باشي و با رعيت مدارا کرده و با عذري که مي آوري بدانچه خواهي رسيده و آنان را به راه حق در آورده همچنين امام در انتهاي نامه به مسئوليت حاکم در قبال خداوند و مردم ، با هم اشاره مي نمايد ، آنجا که فرمايد : «من از خدا مي خواهم با رحتي فراگير که او راست ، و قدرت بزرگ او بر انجام هرگونه درخواست ، که من و تو را توفيق دهد در آنچه خشنودي او در آن بود از داشتن عذري آشکار در پيشگاه او و آفريدگانش .»

قدرت و انعطاف

مفهوم قدرت داراي اين ويژگي نيز مي باشد که همراه با سير جوامع و بروز تحولات کمي و کيفي در تمدن و زندگي اجتماعي انسان ، خود را با آن تطبيق مي دهد . انتزاع مفهوم قدرت به دور از واقعيات جامعه امکان پذير نيست . قدرت يک مفهوم زنده و جاري بوده ، داراي خاصيت تصريفي است و آنرا نمي توان انباشت ، وجود آن به حياتش بستگي دارد . قدرت بر جامعه اي راکد و مرده سيطره ندارد ،  


مبلغ واقعی 22,062 تومان    3% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 21,400 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۸ دی ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 254

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما