فایل در73 صفحه قرار دارد که 7 صفحه آن را در اختیار شما قرار می دهیم
موضوع :
خلاصه ای از کودکی تا رحلت امام خمینی
1: دوران کودکي تا رحلت
سيد روحالله مصطفوي موسوي خميني (۲۰ جماديالثاني ۱۳۲۰ قمري - ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ شمسي)، روحاني و مرجع تقليد شيعه ايراني با مرتبه آيتالله رهبر انقلاب ۱۳۵۷/انقلاب اسلامي ايران.
نام پدرش آيتالله سيد مصطفي موسوي و نام مادرش هاجر احمدي بود. وي در پنج ماهگي پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستي مادر و عمهاش پرورش يافت.
گرچه سال ولادت وي طبق شناسنامه سال ۱۲۷۹ است، اما خود تصريح کردهاست، که تاريخ صحيح آن ۳۰ شهريور ماه ۱۲۸۱ است.[نياز به ذکر منبع] وي در ساعات پاياني روز ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ در سن ۸۷ سالگي بر اثر بيماري سرطان از دنيا رفت.
فرزندان وي مصطفي، صديقه، فريده، لطيفه، فهميه، سعيده، و احمد هستند.
بر پايه خاطرات آيت الله پسنديده که در روزنامه شرق سال دوم - شماره۵۴۷ به تاريخ پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۴ - - ۱۱ اوت 2005 مقدمه آن آورده شده است ايشان هندي زاده بوده اند اين مطلب پيش تر در روزنامه اطلاعات دوران پهلوي نيز چاپ شده بود:
"براى مقدمه مى نگارم؛ با اين كه من سيد مرتضى هندى سابق و پسنديده فعلى در نظر نداشتم و ندارم در عداد نويسندگان و يا گويندگان درآيم و در خودم صلاحيت و لياقت مطلب نگارى را نيافته ام ولى بر حسب ضرورت و لزوم و شايد تكليف الهى و شرعى موظف باشم مختصرى از نسب نامه خودم و بالاخص برادر كوچك و گرامم حضرت امام خمينى مرجع عالى قدر تقليد اكثريت قاطع تشيع و رهبر عالى مقام مسلمين ايران و ممالك و ملل اسلامى و مستضعفين دنيا را تا آنجا كه در نظر دارم و تماس داشته و با ادله قطعيه و شواهد موجود دريافته ام يا با قرائن و شواهد و همچنين امارات برايم ظن حاصل شده با توجه به مشهودات هشتاد و چند ساله و معلومات خاص خودم از قباله ها و مهرنامه ها و نوشته هاى موجود و اطلاعات و گفتارهاى بزرگ ترهاى فاميل و اقوام كه در حافظه ام مانده بدون تعريف و تمجيد يا تنفيذ و تكذيب و يا اغراق و طرفدارى از اقوام و اقارب يا طرد و رد افراد ناموافق يعنى مخالفين و احياناً دشمنان احتمالى و يا يقينى، از روى نهايت صحت و حقيقت براى ضبط در تاريخ بنويسم و خداوند را به شهادت مى طلبم كه علاقه و دوستى با اشخاص و يا كدورت و نقار با افراد و جماعت در احوال من سال هاى سال است تأثير خلاف گويى را زدوده و با موافق و مخالف جز راه راستى و عدل و حق و انصاف طريق ديگرى در پيش ندارم."
دوران کودکي و نوجواني
روحالله به گفته خود در روز ۳۰ شهريـور ۱۲۸۱ هجري شمسي (بيستم جمادي الثاني ۱۳۲۰ (قمري)/۲۱ سپتامپر ۱۹۰۲ (ميلادي)) در شهرستان خمين از توابع اراک ايران ديده به جهان گشود. وي کوچکترين فرزند خانوادهاش بود. او يک دو برادر و يک خواهر بزرگتر داشت، که عبارتاند از مرتضي، نورالدين- که در نوجواني فوت نمود- و آغازاده خانم.
پـدرش آيت الله سيد مصطفي مـوسـوي از معاصريـن آيت الله العظمـي ميرزاي شيـرازي بود. سيد مطصفي پـس از آنکه چنـد سال در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـي را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نايل آمـد، بـه ايـران بازگشت و در خمـيـن پناه مردم و مرجع آنان در امـور دينـي بـود. در حـالـي که بيـش از ۵ مـاه از ولادت روحالله نميگذشت، خوانين خمين سيد مصطفي را که با زورگويي آنان مبارزه ميکرد، در مـسير خمـيـن به اراک با گلوله کشتند. بستگان او بـراى اجراى حكـم قصاص به تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزيدند تا قاتل قصاص گردد.[1]
وي دوران کـودکـي و نـوجـواني را تحت سرپرستي مادرش «بانـو هاجر»، عمهاش «صاحبـه خانم» که بانـويي شجاع و حقجـو بـود و دايهاش «ننه خاور» سپري کرد. عمادالدين باقي درباره آنها ميگويد:
«روح الله که آخرين و کوچک ترين فرزند بود، تحت تربيت عمه اش صاحب خانم قرار گرفت و گويا بارها خاطرات مربوط به زندگي و شهادت پدرش را از زبان او شنيده بود... ننه خاور دايه روح الله نيز از زنان نادر روزگار بود. او که در شير دادن به روح الله به هاجر ياري ميرساند، اسب سواري ماهر بود و حتي از روي اسب تيراندازي ميکرد و به هدف ميزد.»
روحالله در خانوادهاي اهل علم و دين و نسبتاً متمول[نياز به ذکر منبع] بزرگ شد. همچنين با توجه به جايگاه خانوادگي روحالله، وي از کودکي مورد توجه و احترام مردم خمين و کمره بود.[نياز به ذکر منبع]
ر.ک. باقي، عمادالدين، کودکي امام، يادنامه روزنامه شرق، ۱۲ خرداد ۱۳۸۴
تحصيلات ابتدايي
در قرن سيزدهم خورشيدي در بيشتر مناطق ايران و از جمله خمين تقريباً مدرسه به شکل امروزي وجود نداشت و آن گروه از مردم که به تربيت و تحصيلات فرزندان خود اهميت ميدادند، آنها را به مکتب خانه ميفرستادند، تا خواندن و نوشتن و قرآن و ادبيات فارسي بياموزند. تبعاً روحالله نيز به مکتب فرستاده شد و نزد «ملا ابوالقاسم» به فراگيري «عم جز»، گلستان و بوستان سعدي و چند کتاب ادبي ديگر پرداخت.
پس از اتمام اين دروس کساني که ميخواستند به تحصيل ادامه دهند، به اراک ميرفتند. اما با توجه به وقوع جنگ جهاني اول و اوضاع آشفته کشور، ديگر امکان مسافرت به اراک براي نوجوانان وجود نداشت. لذا بزرگان خمين تصميم گرفتند، مدرسهاي به سبک مدارس جديد ايجاد کنند. اين مدرسه سه معلم داشت، که يکي مدير بود و سر کلاس درس هم ميرفت و يکي ديگر از آنها به نام ميرزاعلي خان، معلم زبان فرانسه و يک فرد معمم نيز معلم زبان فارسي بود. «آقا شيخ فضلالله» عموي مادر روحالله نيز معلم شرعيات بود. روحالله نيز به اين مدرسه رفت. علاوه بر آن خانواده وي که از وضع مالي خوبي برخوردار بودند، برايش معلم سرخانه گرفتند. نام اين معلم «افتخارالعلما» بود و در غياب او مادرش به شاگردان درس ميداد. آيت الله پسنديده برادر بزرگ روحالله ميگويد سواد مادرش بيشتر از خود افتخارالعلما بود و من نزد مادرش هيات، نجوم و حساب ميخواندم. روح الله پس از آن که مقطع ابتدايي را نزد افتخارالعلما تمام کرد، درس مقدمات را نزد «محمدمهدي داعي» شروع کرد. «حاج ميرزا نجفي» شوهر خواهر روحالله نيز منطق را به او تدريس کرد.
مبلغ قابل پرداخت 24,300 تومان