محل لوگو

ریشه ها و علل پیدایش تفکر صهیونیسم


فایل در ۲۰۷ صفحه قرار دارد  که ۴ صفحه در توضیحات قرار دارد.

مقدمه واژه « يهودي» مشترک لفظي ميان دو معناست: الف) پيرو «دين يهود». ب) وابسته به «نژاد يهود». توجه به اين تقسيم از آن جهت ضروري است که بايد حريم پيروان آيين موسوي را از آنچه دامن يک مشت نژاد پرستان تنگ نظر و مدعي يهوديت را آلوده است، مبرا سازيم. سران صهيونيسم ، همواره از «يهوديت» به عنوان يک ابزار، براي تحقق اهداف نژاد پرستانه خويش بهره برده و حتي گاه اظهارالحاد و بي ديني نيز ابايي نداشته‌اند. ماکس نورداو از برجسته ترين چهره هاي نژاد پرست صهيونيسم، و دوست بسيار نزديک هرتزل ، با سخنان قاطع و صريح خود ، تاکيد کرده است: يهوديت ، دين نيست ، بلکه تنها مسئله خون ونژاد است . وي که آشکارا به کفر تظاهر مي‌کرد، تورات را به عنوان يک فلسفه، کودکانه خواند و به عنوان يک نظام اخلاقي، چندش آورشمرد وکتاب دولت يهودي هرتزل را هم سنگ کتاب مقدس قرار داد. لويس برانديس رهبر صهيونيست هاي آمريکا، در سخنراني خود به سال 1915 م اظهار داشت: يهوديت ، مسئله تعلق خوني است. خود هرتزل، بنيان گذار صهيونيسم سياسي نيز به حاخام بزرگ پاريس ، آشکارا اعلام کرد: من در طرح خود ، هرگز از هيچ کدام از تعاليم ديني فرمان نمي برم. و در پاسخ به اين پرسش که رابطه ات با تورات چگونه است؟ گفت: « من انديشمندي آزادم». همچنان که مصوبات نخستين کنفرانس صهونيستي (بال- 1897م) به رياست تئودور هرتزل، نيز فاقد هرگونه اشاره به ديانت يهودي بود. ولاديمير ژابوتنسکي (1880-1940) چهره سرشناس ديگر صهيونيسم، مي گفت: من بنايي هستم که در ساخت معبد جديد براي پروردگارم که نامش ملت يهود است،شرکت کرده ام.» اينگونه اظهارات آشکار ملحدانه را در بيانات ديگر رهبران سياسي صهيونيسم، همچون پينسکر، کلاتزکين ، حاييم وايزمن ، ناحوم گلدمن ، بن گوريون و ... به فراواني مي توان يافت. به همين دليل است که آحادهاعام معلم روحي وايزمن گفته است: بيشتر شخصيت‌هاي بزرگ ما که به لحاظ تحصيلات علمي و جايگاه اجتماعي، شايسته زمامداري در دولت يهود اند، واقعاً از روح ديانت يهودي بي بهره اند. لائيک بودن دولتمردان رژيم صهيونيستي، موجب شده است که وابستگي نژادي در نظر آنان ، بسي مهم تر از اعتقادات ديني رقم بخورد. از نگاه اين نژاد پرستان، يک يهودي هر قدر که از اصل ديانت يهود فاصله بگيرد، هرگز از قالب يهودي بودن خود خارج نمي‌شود. ديويد ديوک عضو اسبق کنگره آمريکا، درا ين مورد مي نويسد: شرط پذيرش مهاجر يهودي به اسرائيل، داشتن التزام ديني و باورهاي يهودي نيست. مهاجر مي تواند بي دين و يا مثلاً رسماً کمونيست باشد . اين ها مهم نيست، تنها بايد معلوم باشد که او از تيره يهوديان است. ديوک در جاي ديگري از کتاب خود مي گويد: دست کم 4/3 يهوديان و اسرائيليان، اعتقادي به خدا ندارند (و بي دين اند) . اين مدعيان يهوديت،« آيين يهود » و « زبان عربي» را تنها به عنوان حلقه الوصل‌و‌عامل وحدت ميان يهوديان سراسر جهان برگزيده اند. در توضيح جمله اخير بايد گفت : نظر به اين بود که يهوديان در طول تاريخ ، به عنوان يک اقليت وابسته به جامعه اکثريت ، در سراسر جهان پراکنده بوده اند، قهراً نمي توانسته اند از تاثيرات اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي جامعه ميزبان، برکنار باشند. گرچه آنان با اعتقاد به برتري نژادي و ممتاز بودن از ديگر اقوام و ملل و با اتصاف به ويژگي درون گرايي و ايجاد يک جامعه بسته ، مي کوشيده اند از امتزاج و اختلاط با جامعه اکثريت بپرهيزند ، اما هرگز نمي توانسته اند از اين تاثيرات ، به طور کلي بر کنار باشند. چنان که يهوديان سياه پوست فلاشا و يهوديان هلند، فرانسه، هند، مراکش، ايران،ترکيه، روسيه و... از جهات بسياري با يکديگر متفاوتند. هر يک تاريخي جدا و زبان، آداب و رسوم و فرهنگي گوناگون دارند. روشن است که مهاجرت يهودياني اين چنين، به سرزميني چون فلسطين اشغالي و ايجاد يک تشکل انساني مونتاژ شده، نمي‌تواند موجبات تشکيل يک ملت واحد را به معناي صحيح کلمه فراهم آورد. اين امر، از معضلات پيچيده و مشکلات اساسي رژيم صهيونيستي‌است که با همة برنامه هاي آموزشي ويژه اي که در مدارس و هم از طريق رسانه ها براي عموم، به منظور همسان سازي فرهنگ افراد جامعه، انجام مي گيرد، هنوز پس از گذشت قريب شش دهه، موفق به حل آن نشده است. خاستگاه اين مشکل آنجاست که اسرائيل، يهوديان مهاجر حدود يک صد کشور جهان را در خود جاي داده است. از سفيد پوستان شمال اروپا تا سياه پوستان هند و آفريقا، همة اعضاي اين جامعه اند . اين تنوع فرهنگ، مليت، رنگ و زبان که در صدها روستا و شهر و شهرک صهيونيست نشين، ظهور و بروز دارد، در هيچ نقطه اي از جهان، با محدوده اي اين چنين و جمعيتي کمتر از چهار ميليون نفر، قابل مشاهده نيست. از اين روست که اخبار راديو اسرائيل، نه تنها به زبان عبري و عربي که به انگليسي، فرانسه، اسپانيولي، يديشي، آلماني، روسي و ... نيز پخش مي‌شود. اين يهوديان جامعه اسرائيلي، از حقوق و امتيازات واحد برخوردار نيستند؛بلکه به لحاظ مبدا مهاجرت و فرهنگي که حامل آن اند، طبقه بندي مي‌شوند. در اين طبقه بندي، يهوديان آفريقايي و عربي در پايين ترين پلکان جاي گرفته‌اند‌و‌از بسياري امتيازات و امکاناتي که يهوديان اشکناز (اروپايي و غربي) برخوردارند، محروم اند. لورنس ماير مي نويسد: جامعه اسرائيل با يک خط مستقيم، به دو بخش کاملاً مجزا تقسيم شده است. بخش نخست، اسرائيل غربي است که ثروتمند، متخصص و مسلط بر دستگاه هاي اجرايي رژيم است. بخش دوم، اسرائيل شرقي است که فقير و محروم بوده و از تخصصي برخوردار نيست. اکثريت شهروندان اسرائيلي از اين دسته اند. باري، نا گفته پيداست که در جامعه متشتت و پراکنده‌اي اين چنين، دستيابي به يک نظام منسجم، مستلزم تکيه و تاکيد بر برخي عناصر وحدت زاست. به همين جهت، رهبران «لائيک» اسرائيل ، به منظور حل اين بحران، بر دو عنصر «دين يهود» و «زبان عبري» به عنوان عامل وحدت يهوديان، تکيه و تاکيد مي‌کنند. به ويژه که اصولاً سخن گفتن از يک مجموعه واحد انساني در جهان به نام «نژاد يهود» امري مهمل و بي‌معناست. انبوه تبليغات صهيونيستي ادعا دارد که يهوديان امروز داراي نژادي ناب بوده و همة از نسل فرزندان يعقوب و عبرانيان باستان‌اند؛ ولي ادله متقن و شواهد روشن تاريخي، اين ادعا را مردود مي شمارد. مثلاً ترکان سواحل درياي خزر در سده هشتم ميلادي، به دنبال يهودي شدن فرمانرواي خود، به دين يهود درآمدند، و بسياري از اعراب يمن يهودي شدند و يهوديان فلاشا از سياه پوستان بودند و نيز يهوديان هندي تفاوت چنداني با سيک ها ندارند و برخي از مردم چين نيز آيين يهود را گردن نهادند... . ازاين رو،اختلاط و امتزاج يهود با ديگر اقوام و ملل،امري مسلم و قطعي است که بوق هاي تبليغات صهيونيسم و هزينه ميليون ها دلار، قادر به کتمان آن نيست. هرتزل، خود، شيفته تئوري نژادي بود و يهوديان را داراي وحدت نژادي مي دانست؛ اما دوست وي، اسرائيل زانگويل (Israel zangwill 1864-1926/م) داستان نويس انگليسي و رهبر صهيونيست يهودي، مانند سياه پوستان، بيني بزرگ و موهاي مشکي فر داشت. به گفته خود هرتزل، يک نگاه به وي براي رد هر گونه نگرش نژادي به يهوديان کافي بود. هم اينک بسياري از سازمان هاي يهودي در سراسر جهان که نگاه ديني محض و مجرد از صبغه سياسي به دين خود دارند، بر ضد صهيونيسم به فعاليت مي پردازند. يکي از مهمترين اين سازمان ها، انجمن آمريکايي يهودي در ايالات متحده است که«نژاد» و«دين» را دومقوله جدا از يکديگر مي‌شناسد و معتقد است که هيچ يهودي و يا گروهي نبايد به نام يهوديان آمريکا سخن بگويد. اسرائيل نيز تنها ميهن ساکنان آن است ، نه آنچنان که سران رژيم صهيونيستي ، اصرار و تاکيد مي ورزند ، وطن همة يهوديان جهان! از سوي ديگر، ما شاهد بسياري از چهره هاي فرهيخته يهودي هستيم که با روشن بيني و آزادگي و با وجداني بيدار، رو در روي سياست هاي بي رحمانه و خشونت بار رژيم صهيونيستي ايستادگي مي‌کنند و غرامت و تاوان مخالفت هاي خود را نيز با هر بهايي مي پردازند. در اين مورد، نام هاي يهوديان برجسته اي چون دکتر اسرائيل شاهاک، حاخام المربرگر، خانم فيليسيا لانگر (قاضي اسرائيلي و نماينده سابق پارلمان اسرائيل)، خانم شليمت آلوني، اوري افنيو، آلفرد ليلنتال، ناعوم چامسکي و .... که در سخنان و آثار خود، صهيونيسم را به محاکمه کشانده و رفتار هاي تجاوز کارانه رژيم صهيونيستي را محکوم مي سازند. اسرائيل شاهاک، استاد شيمي آلي دانشگاه عبري قدس بود که به علت مواضع ضد صهيونيستي، از آن دانشگاه اخراج شد . وي در مقاله اي که با عنوان «من اسرائيل را محکوم مي کنم» گفته است: من معتقدم که اشغال فلسطين به دست اسرائيل، تنها يک رفتار ضد ليبراليستي نيست، بلکه يک حرکت قساوت بار و وحشي و نابود کننده در عصر حاضر است.


مبلغ واقعی 32,551 تومان    2% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 31,900 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۴ بهمن ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 130

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما