محل لوگو

پوشش و پرچم در جنگ‏هاى عصر اسلامى‏


فایل در ۲۰ صفحه قرار دارد که ۷ صفحه در توضیحات قرار دارد.

پوشش نظامى و پرچم،

از جمله مباحثى است كه از ديرباز مورد توجه نيروهاى نظامى بوده است. پوشش و البسه‏ى نظامى، در طى اعصار دچار تحول و تكامل شده و همواره به سوى يك‏سانى و متحد الشكل شدن پيش رفته و سرانجام جزء لاينفك سازمان رزم و نيروى نظامى گشته است. پوشش جنگى در ميان همه‏ى اقوام و ملل تا حدودى با پوشش غير جنگى متفاوت بوده و بر حسب نوع تخصص و رسته‏ى جنگ‏جو در جنگ، تغيير مى‏يافته است. آنچه در اين مقاله مورد توجه ما مى‏باشد، پوشش يك‏سان نظامى است كه در عصر اسلامى همواره مورد عنايت پيامبرصلى الله عليه وآله و نيز ساير خلفا و فرماندهان جنگ قرار داشته است. پوشش يك‏سان، بيش‏تر با هدف شناسايى نيروهاى خودى از دشمن، تعيين جايگاه قبايل و اقوام و نهايتاً نظم و انسجام نيروى نظامى در نظر گرفته شده است. پرچم يا به عبارت عربى و اسلامى آن لوا و رايت نيز به همين هدف از زمان‏هاى دور مورد توجه بوده است. در ابتدا پرچم در اسطوره‏هاى ملت‏هاى مختلف داراى معنا و مفهومى خاص بوده و چه بسا ممكن است طرح آن از همان اسطوره‏ها به ميدان واقعى جنگ تسرى يافته باشد. از پرچم كاوه‏ى آهنگر، كه تكه‏اى از لباس چرمين آهنگرى او بود و براى دادخواهى عليه ستم و ستمگرى به كار برده شد، تا پرچم چينى‏ها كه اژدهاى اسطوره‏اى رودخانه‏ى گنگ يا زرد بر آن نقش بسته است و نيز از پرچم عقاب عصر رسول خداصلى الله عليه وآله، تا پرچم سياه ابومسلم خراسانى و نيز پرچم سرخ خرم دينان و پرچم سبز علويان، همه و همه از يك طرف رمز، نشانه، زبان و علامتى است براى بيان انديشه‏ها، عقايد، مذاهب و احساسات درونى يك ملت، قوم و يا يك نژاد و از طرف ديگر علامتى است براى شناسايى نيروهاى خودى از دشمن و يا جايگاه قبيله و نيروهاى آن در جنگ. وجود پرچم در سپاه و به اهتزاز در آمدن آن، مايه‏ى دل‏گرمى و تقويت روحيه‏ى جنگ‏جويان و سقوط آن به معناى شكست و مايه‏ى نوميدى آنان بود. چه جان‏هايى كه براى به اهتزاز نگه داشتن پرچم‏ها در جنگ فدا شدند و چه شمشيرهايى كه براى سقوط آن بر پرچمداران فرود آمدند. در اين مقاله برآنيم تا نقش و جايگاه پوشش يك‏سان رزم و نيز پرچم را كه در عصر اسلامى از آن به لوا و رايت ياد مى‏شد تشريح نماييم و سير تحول آن را از عصر پيامبرصلى الله عليه وآله تا عصر عباسيان، بيان كنيم.

پوشش و البسه‏ى نظامى

‏ يكى از امور ضرورى در هر سازمان رزمى، نوع پوشش نظامى نيروهاى جنگ‏جو مى‏باشد. هر چند در روزگار گذشته به اين مسأله چندان اهميتى داده نمى‏شد، ولى بعدها به ويژه در قرون متأخر، امر يك‏سان سازى پوشش نظامى به طور كامل مورد توجه قرار گرفت. فلسفه و هدف اصلى در اين مورد، يك‏سان سازى ظاهرى نيروها و ايجاد نظم و انضباط در آنان، تشخيص نيروهاى خودى از نيروهاى دشمن در منطقه‏ى جنگى و شناخته شدن نيروهاى جنگ‏جو از يك‏ديگر در هنگام درگيرى، معين و مشخص ساختن نوع و رسته‏ى نيروها به لحاظ تخصص و وظايف فردى و جمعى، روشن ساختن جايگاه‏ها و رتبه‏هاى فرماندهان و ساير نيروها، مشخص ساختن يگان‏هاى رزم بر اساس نوع وظايف آنها و موارد ديگر بوده است. اين اهداف در عصر اسلامى بيش‏تر مورد عنايت پيامبرصلى الله عليه وآله، خلفا، فرماندهان نظامى، حكام و امرا قرار داشته است. اما در بسيارى از مواقع به لحاظ نوع پوشش مرسوم اعراب و تنوع عناصر و نژادها و مليت‏ها، در عمل كم‏تر قابل اجرا بوده است. رسول خداصلى الله عليه وآله با اين سخن، اهميت پوشش را بيان مى‏فرمود: اصلحوا ثيابكم حتى تكونواكالشامة بين الناس؛ لباس خود را بياراييد و شايسته سازيد تا در ميان مردم همانند خال [برجسته‏] باشيد. امرا و خلفاى اسلامى به امر لباس جنگ‏جويان و آراستگى وضعيت ايشان عنايت و اهتمام داشتند. حتى گاهى به كسانى كه لباس غير مناسب داشتند اجازه‏ى حضور در جنگ نمى‏دادند. مسلمانان در نخستين جنگ‏هاى خود، لباس يك‏سانى نداشتند و معمولاً با همان لباس مرسوم خود، در جنگ حاضر مى‏شدند. لباس مرسوم آنان عبارت بود از لباس بلندى كه گاهى در زير آن شلوار و ازارى مى‏پوشيدند كه براى نگه داشتن آن، تسمه‏اى بافته شده از موى بز همانند كمربند بر روى آن مى‏بستند. هم‏چنين بر روى شانه‏هاى خود ردايى مى‏آويختند و عمامه‏اى بر سر مى‏گذاشتند. بعضى از نيروهاى سواره نظام بر روى پيراهن خود، زرهى مى‏پوشيدند كه داراى آستين بود و گاهى بلندى آن تا روى زمين مى‏رسيد. اين نيروها گاهى از كلاه‏خود و مغفر نيز به عنوان پوشش دفاعى استفاده مى‏كردند و ران بند و ساق بند نيز مى‏بستند. سواره نظام برخلاف پياده نظام، ردايى روى لباس خود نمى‏پوشيدند؛ زيرا مانع چابكى آنان بر روى اسب مى‏شد و به جاى جامه‏ى زيرين، شلواركى كوتاه مى‏پوشيدند تا پاهاى آنان بر روى اسب آزادتر باشد.4 در جنگ‏هاى مهم و بزرگ در دوران پيامبرصلى الله عليه وآله، تلاش مى‏شد تا يگان‏هاى مختلف رنگ‏هاى خاصى به طور يك‏دست بپوشند تا يك‏ديگر را بهتر بشناسند و يگان‏هاى رزمى از يك‏ديگر مشخص شوند. اين كار كه در نوع خود بى‏سابقه بود، براى نخستين بار در فتح مكه به هنگام سان ديدن سپاه در مقابل رسول خداصلى الله عليه وآله، به اجرا در آمد. رنگ‏هاى يك‏سان يك يگان، به گونه‏اى بود كه شناسايى آن يگان با رنگ مربوطه صورت مى‏گرفت و آن يگان به همان رنگ ناميده مى‏شد؛ مثل يگان يا كتيبه‏ى الخضراء كه همگى لباس‏هاى سبز بر تن داشتند يا يگان و ستون البيضاء كه همگى سفيدپوش بودند و يا الصفراء كه زردپوشان بودند.5 اين يگان‏ها هر يك پرچمى ويژه براى خود داشتند. چنانكه ذكر شد، انتخاب رنگ يك‏سان عمدتاً براى شناسايى نيروهاى يگان‏ها و ايجاد نظم در صفوف خودى بود. هر يگان اعم از فرمانده و نيروها، داراى لباسى يك‏سان بودند. اگر ردا و لباس و عمامه‏ى فرمانده سفيد بود تمامى نيروهاى آن يگان نيز عمامه و رداى سفيد مى‏پوشيدند و پرچم آنان نيز سفيد بود و همين طور رنگ‏هاى ديگر. در جنگ جمل، سپاه امام على‏عليه السلام اين تركيب يك‏سان و رنگ مشابه را به خوبى به نمايش گذاشته بودند. ستون اولِ سواره نظام به فرماندهى ابوايوب انصارى، لباس‏هاى سفيد و زرد داشتند. فرمانده‏ى يگان نيز ضمن پوشيدن ردا و لباس سفيد، پرچمى سفيد نيز در دست داشت. ستون دوم به فرماندهى خزيمة بن ثابت نيز به همين گونه بود. البته فرمانده‏ى يگان، عمامه‏اى زرد بر سر داشت و لباسى سفيد پوشيده بود. ستون سوم نيز داراى لباس‏هاى زرد بودند و فرمانده‏ى آنان ابوقتاده‏ى ربعى، عمامه‏اى زرد و ردايى به رنگ شيرى بر تن داشت. در بسيارى از جنگ‏ها فرماندهان با لباس‏ها و عمامه‏هاى خود مشخص مى‏شدند. بعضى فرماندهان بر كلاه‏خود خود، پر شترمرغ و يا علايم ديگر نصب مى‏كردند. حمزه در جنگ بدر پر شترمرغ و على‏عليه السلام دسته‏اى موى سپيد بر كلاه‏خود خويش بسته بودند. تيرهاى فرو رفته و يا فرو گذاشته در عمامه‏ى خالدبن وليد هنگام بازگشت از نبردهاى ردّه، به او ابهت و شوكت خاصى بخشيده بود. هنگامى كه عباسيان به قدرت رسيدند چون نشان آنان سياه بود لذا نظاميان آنان در جنگ‏ها، لباس سياه يك رنگ مى‏پوشيدند و عمامه‏هاى سياه بر سر مى‏گذاشتند و پرچم‏هاى سياه به دست مى‏گرفتند. در حقيقت در ابتداى دعوت، لباس رسمى عباسيان سياه بود. انتخاب رنگ سياه شايد به خاطر سوگوارى شهداى اهل بيت بوده باشد، و از آن‏جا كه رنگ سياه در عصر پيش از اسلام رمز و نشانه‏اى براى خون‏خواهى بوده‏مى‏توان گفت انتخاب رنگ سياه به منزله‏ى خون‏خواهى از بنى اميه در برابر شهداى كربلا و آل البيت بوده است. منصور خليفه‏ى عباسى، نخستين كسى است كه پوشيدن رداى سياه بزرگ را در ديوان‏هاى دولتى و دار الخلافه مرسوم كرد.در عصر عباسى، لباس ايرانى، به ويژه قلنسوه سياه رنگ، لباس رسمى شد. اين لباس به صورتى مخروطى شكل بود. در اين عصر حتى عباسيان لباس‏هاى سياه را براى جدا سازى مسلمانان از غير مسلمانان به ويژه در مناطقى كه اهل ذمه سكونت داشتند و نيز براى حفظ امنيت و تحت نظر داشتن دشمنان در مرزهاى بيزانس، مورد استفاده قرار مى‏دادند. علويان و يا امويان براى مقابله با عباسيان در قيام‏ها و جنبش‏هاى خود، لباس سفيد مى‏پوشيدند كه نشانه‏اى در اعتراض به سلطه‏ى عباسيان بود. چنانكه مى‏دانيم مأمون عباسى در هنگامى كه امام رضاعليه السلام را به وليعهدى انتخاب كرد، لباس سياه را به لباس سبز، كه نشانه‏ى علويان بود، تغيير داد. پس از چندى معارضان دولت عباسى لباس سفيد بر تن كردند و كوشيدند تا عباس بن مأمون را به خلافت برسانند. در عصر عباسيان، لباس قرمز نيز شعار و نشانه‏ى عده‏اى ديگر شد. آنان از فرقه‏ى سفيانى و از خون‏خواهان بنى اميه بودند. ابومحمد سفيانى كه در سال 133 قمرى بر عباسيان خروج كرد، لباس قرمز بر تن داشت. فرمانده‏ى عباسى، يزيد بن مزيد شيبانى نيز هنگام جنگ با خوارج، پرچم قرمز برافراشت. خرّم‏دينان نيز در قيام خود عليه عباسيان، لباس قرمز پوشيدند و پرچم قرمز برافراشتند. محمد نفس زكيه در قيام خود (145 ق) لباس و رداى زرد بر تن كرد و همراه حسن بن على بن حسين ملقب به افطس، در اين قيام پرچم زرد برافراشت. سپاه امين نيز به هنگام درگيرى با مأمون، لباس سفيد پوشيده و پرچم سفيد به اهتزاز درآورد. عباسيان به پوشش و لباس سربازان و لشكريان اهميت ويژه‏اى مى‏دادند و لشكريان را با آن لباس‏ها از عامه جدا مى‏ساختند. آنان قبا و قلنسوه سياه مى‏پوشيدند. فرماندهان و امرا در هنگام شرف‏يابى نزد خليفه، قباى سياه، عمامه و جوراب به تن مى‏كردند. عمده‏ى لشكريان در اين عصر به هنگام جنگ، زره، كلاه‏خود، ساق بند و بازوبند مى‏پوشيدند. نفت‏اندازان در سپاه عباسى، لباس‏هاى ضد حريق مى‏پوشيدند تا به هنگام پرتاب آتش، دچار آتش سوزى نشوند. اگر چه تمامى نيروهاى نظامى در عصر عباسيان لباس‏هاى متحدالشكل نداشتند، اما هر يك از فرماندهان و لشكرها يا يگان‏ها لباسى خاص مى‏پوشيدند؛ مثلاً نيروهاى ترك و نگهبانان در عصر خلافت معتصم، داراى لباسى ويژه بودند تا آنان را از ساير نيروهاى نظامى و فرماندهان، ممتاز سازد. فرماندهان خراسانى بر شانه‏هاى خود ردايى مى‏افكندند. جنس لباس‏هاى سربازان از ساتن (اطلس) بود. خلفا به فرماندهان بزرگ لشكرهايشان، خُلّه كه عمامه‏اى سياه بود همراه با لباس سياه يك رنگ با قبه و لباسى مثل آن بدون قبه از جنس خز قرمز و بافته شده از طلا و شمشيرى زر اندود اعطا مى‏كردند. اما سواره نظام، زره و كلاه‏خود مى‏پوشيدند و اسب‏هاى خود را با پوشش‏هاى آهنين (برگستوان) مى‏پوشانيدند و پيادگان، قباهاى كوتاه كه تا زير زانو مى‏رسيد همراه با چكمه به تن مى‏كردند. لشكريان هنگام جنگ نوعى از قلنسوه كه سر و گردن را در بر مى‏گرفت مى‏پوشيدند و با كلاه‏خود و مغفر از خود محافظت مى‏كردند. آنان بر بالاى قلنسوه كه لباس عمومى سربازان بود، عمامه مى‏گذاشتند و گاهى هم آن را روى كلاه‏خود قرار مى‏دادند. اما نيروهاى آزاد، داراى پوشش مناسب و يك‏سانى نبودند و گاهى هم پوشش نداشتند؛ مانند بخشى از سپاهيان مأمون - متشكل از عياران و زندانيان - كه در مقابله با سپاهيان امين، برهنه جنگ مى‏كردند و كمربندى به كمر داشتند و پوششى از برگ خرما كه آن را خود مى‏بافتند بر سر نهاده بودند و سپرهايى از برگ خرما و بوريا نيز در دست داشتند كه قير اندود بود و لابلاى آن ريگ ريخته بودند.


مبلغ واقعی 18,061 تومان    2% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 17,700 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۴ بهمن ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 155

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما